MINERS DATABASE

وبلاگ مهندسی معدن دانشگاه صنعتی سهند

Atlas of Structural Geology-minede

کتاب های زبان اصلی ارائه شده. در راستای اعتلای سطح زبان انگلیسی شما عزیزان می باشد.

 

از اینجا دانلود بکنید.

پسورد: minersdatabase

+ نوشته شده در  شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 16:32  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

زون سنندج سیرجان

می توانید از اینجا دانلود کنید.

باتشکر از آقای کاظم زاده که این مطلب را برای وبلاگ ارسال نمودند

+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 12:1  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

گوگرد

می توانید از اینجا دانلود کنید.

با تشکر از دوست عزیزم علی فیاضی

+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 11:56  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

فلش های زمین شناسی

+ نوشته شده در  یکشنبه سی ام فروردین ۱۳۸۸ساعت 23:4  توسط اصغررحیمی  | 

Magma Chamber Processes within Quaternary and Recent Systems

geysers.jpg (229607 bytes)
Internal structure, sampling locations and U-Pb zircon age distribution of the Geysers Plutonic Complex

Hazard assessment and risk management of restless caldera systems worldwide depend on reliable constraints on magma accumulation rates and conditions of preeruptive storage. Ion microprobe analysis of accessory minerals is a unique tool to address these issues for youthful magma systems due to a high sensitivity for low-abundance isotopes (e.g., 206Pb, 230Th) and high spatial resolution that allows radiometric dating of individual crystal domains. By the same token, melt inclusions can be harnessed for insights into processes of magmatic degassing and assimiliation of hydrothermally altered magma chamber rinds. Ion microprobe group members are currently involved in studies of large-volume, Quaternary caldera systems underlying Long Valley and Yellowstone (U.S.A.).  Work has been performed at La Pacana (Chile), the largest known terrestrial resurgent caldera, and at Toba (Indonesia), the source of a ~76 ka eruption thought by some to have pushed the then human population to the brink of extinction ( Rampino and Ambrose, 2000).

yellowstonegeysers.jpg (67819 bytes)
Yellow Stone Geysers

Ion microprobe U-Pb zircon age results for the Bishop Tuff (Long Valley; Reid and Coath, 2000) and La Pacana (Schmitt et al., 2002) argue strongly against protracted preeruptive magma storage. By contrast, Long Valley post-caldera lavas show evidence for >100 ka crystal residence (Reid et al., 1997) and remelting of solidified and hydrothermally altered precursor intrusions (Schmitt and Simon, 2003). Zircon 238U-230Th disequilibrium age populations for Central Plateau Member lavas at Yellowstone indicate episodic magma differentiation by effective crystal-melt separation and storage for timescales on par with estimates for other voluminous caldera-related rhyolites (Vazquez and Reid, 2002). In the case of Toba, allanite recorded a 150 ka differentiation history that continued up to the time of eruption. Allanite compositional variability increased dramatically within ca. 35 ky of eruption, suggesting an episode of vigorous crystal and/or melt mixing close to eruption (Vazquez and Reid, 2004). While these results underscore the notion that large-volumes of silicic magma can accumulate over short geologic time-spans (cf. Huppert and Sparks, 1988), they also provide showcase examples of complex pre-eruptive histories with unprecedented temporal resolution of processes such as crystallization, magma recharge and thermal rejuvenation in individual caldera systems.

Another area in which we have focused upon is the magmatic system developed at The Geysers, a major geothermal anomaly in northern California that has sustained significant (up to ~1000 MW) electricity generation for more than three decades (Barker et al., 1992).  While geothermal activity has apparently persisted at shallow (<3-4 km) levels for more than a million years (e.g., Moore and Gunderson, 1995), the nature of its heat source still remains poorly understood. At the surface, the Geysers reservoir is associated with small-volume volcanic centers (1 to <10 km3) that range in age from ~2.7 to ~0.7 Ma. At subsurface levels, geothermal wells penetrated an extensive (>300 km3) plutonic body, termed the Geysers Plutonic Complex (GPC). Previous attempts to determine crystallization ages   within the GPC had been hampered for a variety of reasons (Schriener and Suemnicht, 1981; Dalrymple, 1993). Using ion microprobe techniques, we have been able to systematically determine the timing of emplacement throughout the GPC (Dalrymple et al., 1999; Schmitt et al., 2003b) and related these to coeval volcanism in the overlying Cobb Mountain volcanic field (Schmitt et al., 2003a). Over 400 zircon ages from thirty four spatially and petrologically comprehensive samples recovered from twenty different wells indicate piecemeal intrusion of the GPC between 1.8 and 1.1 Ma. This allows us to conclude that the GPC (as presently explored) is too old to serve as the heat source for the Geysers geothermal system.

http://sims.ess.ucla.edu

+ نوشته شده در  یکشنبه سی ام فروردین ۱۳۸۸ساعت 14:5  توسط فرخ شفیعی  | 

کانیها وسنگ های معدنی

تالیف: دکتر بهزاد حاج علیلو

این فایل بصورت پاورپوینت می باشد

میتوانیدازاینجادانلودکنید

+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 23:50  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

کتاب اطلس کانی شناسی نوری

می توانید ازاینجادانلود کنید
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۸۸ساعت 10:40  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

مقدمه ای بر بلور شناسی

تبلور و نمو بلورها

برای اینکه یک بلور بتواند تشکیل گردد، باید در وحله اول نطفه آن بسته شود، پس از تشکیل ، نطفه شروع به نمو می‌کند تا بالاخره بلوری که بوسیله سطوح احاطه شده است، بوجود آید. نطفه‌های بلور عبارتند از بلورهای ریزی با قطر تقریبی 40 تا 180 آنگستروم که بطور ناگهانی در بخارات و مایعات اشباع شده و یا مواد مذاب سرد شده تشکیل می‌شوند. در اجسام جامد تشکیل بلور ، نقش مهمی را بازی می‌کند، مثلا تشکیل بلور که در اثر فعل و انفعالات شیمیایی یا نارسائی‌های حرارتی در شیشه ایجاد می‌گردد، باعث از بین رفتن شفافیت شیشه خواهد شد.

تبلور معمولا در موقع تبدیل یک
حالت فیزیکی به حالت فیزیکی دیگر صورت می‌گیرد. این تبدیل به سه صورت زیر انجام می‌شود:

تبلور در هنگام تبدیل حالت مایع به جامد

این نوع تبلور به دو صورت انجماد مواد مذاب و تبلور مواد محلول انجام می‌گیرد:


  • انجماد مواد مذاب :

    اگر ماده مذاب به سرعت سرد شود،
    اتمها یا مولکولها با هر موقعیتی که دارند، متراکم و بی‌حرکت می‌شوند و ماده منجمد می‌گردد. در این صورت جسمی جامد و ایزوتوپ بدون داشتن نظم ذره‌ای تشکیل می‌شود. اگر سرد شدن با آرامی و کند انجام شود اتمها و مولکولها با توجه به نیروی جاذبه خود و اطاعت از شبکه تبلور کنار هم چیده شده و نطفه بلور را تشکیل می‌دهند. سپس در نتیجه اتصال سایر مولکولهای منزوی و معلق در ماده مذاب به نطفه بلور ، حجم آن افزایش می‌یابد تا اینکه به بلوری درشت تبدیل می‌گردد.

  • تبلور مواد محلول :

    در این نوع تبلور باید
    محلول به حال فوق اشباع باشد. در چنین محلولهایی بلورها تشکیل و ته‌نشین می‌شوند. این بلورها ابتدا به صورت نطفه‌های متحرک می‌باشند، علت تحرک آنها حرکات قبلی یونها و مولکولهای سازنده آنها است. در محلولها نیز مانند انجماد مواد مذاب ، رشد بلورها از طریق اتصال منظم یونها ، اتمها و مولکولهای معلق در محلول به نطفه‌های بلور صورت می‌گیرد.

تبلور در هنگام تبدیل حالت بخار به جامد سوبلیماسیون

در این حالت تبلور ، بلورها مستقیما از تبدیل بخار به جامد حاصل می‌شوند. این بلورها معمولا کوچک و دارای طرح اولیه می‌باشند که اصطلاحا اسکلت بلور گفته می‌شود. در طبیعت ، سوبلیماسیون در گازهای خشک آتشفشانی دیده می‌شود. در این حالت مواد گازی آتشفشانی در شکافهای توده آذرین مستقیما به بلور تبدیل می‌گردند. مثال بسیار روشن برای پدیده سوبلیمانسیون ، تشکیل قشرهای بلور یخ ناشی از انجماد مستقیم بخار آب اطاقها بر روی شیشه پنجره‌ها در سرمای زمستان می‌باشد.

تبلور مواد جامد

حالت سوم تبلور که خوب شناخته نشده و در طبیعت فراوان دیده می‌شود، تبلور در محیط جامد است. در این حالت رشد بلورها بخرج بلورهای کوچکتر و تحت تاثیر فشار و حرارت و در مدت زمان طولانی صورت می‌گیرد. برای مثال امروزه سنگهای شیشه‌ای آتشفشانی خیلی قدیمی را متبلور می‌بینیم. بنابراین معلوم می‌شود که این گونه سنگها به تدریج در طول زمان متبلور شده‌اند. سنگهای آهکی دانه ریز که از بلورهای ریز کربنات کلسیم تشکیل شده‌اند، تحت تاثیر عوامل دگرگونی (فشار و حرارت) به مرمر که دارای بلورهای دانه درشت کلسیت است، تبدیل می‌گردد.

تاثیر عوامل خارجی در نمو بلورها

شرایط زیر سبب بوجود آمدن اختلاف در اندازه بلورها می‌گردد:


  1. سرعت انجماد :

    افزایش طول مدت انجماد یک ماده مذاب امکان تغذیه شیمیایی بیشتر بلورها از ماده مذاب را فراهم می‌سازد. بنابراین کم شدن سرعت انجماد ، موجب تشکیل بلورهای درشت و تسریع در انجماد سبب تشکیل بلورهای کوچک و ریز می‌گردد.

  2. وجود مواد فرار :

    وجود بخار آب و گازها در یک ماده مذاب ، نقطه انجماد را پایین آورده و سرعت انجماد را کند می‌سازد. بنابراین باعث افزایش رشد بلورهای آن ماده می‌شود. به عنوان مثال در
    رگه‌های پگماتیت به علت وجود بخار آب و گازهای فراوان در ماده مذاب پگماتیتی ، بلورها به مراتب درشت‌تر از بلورهای توده آذرین اصلی است، حال آنکه سرعت انجماد در رگه‌های پگماتیت از سرعت انجماد توده آذرین اصلی بیشتر بوده است.

  3. تراکم محلول :

    اندازه بلورها در یک محلول بستگی به درجه اشباع شدگی آن محلول دارد. در محلولهای فوق اشباع تعداد مراکز تبلور فراوان می‌باشد و در نتیجه اندازه بلورها کوچک خواهد شد. برعکس در محلولهائی با درجه اشباع شدگی کمتر تعداد مراکز تبلور کم بوده و بنابراین اندازه بلورها درشت‌تر خواهد بود.

میانبار یا ادخال در بلورها

در حین رشد بلور ممکن است موادی به صورت جامد ، مایع و یا گاز به سطح بلور بچسبد. ادامه رشد بلور باعث می‌شود که این مواد در درون بلور قرار گرفته، موجب تشکیل ادخال در داخل بلور گردد، حبابهایی خیلی کوچک گاز کربنیک همراه با آب در داخل بلور کوارتز و یا قطرات خیلی کوچک آب در بلورهای نمک طعام و نیز قطرات مواد مذاب غیر متبلور (شیشه) در درون بلورهای فلدسپات ادخالهائی می‌باشند که همزمان با تبلور بلور در داخل آن قرار می‌گیرند.

اجتماع بلورها

اجتماع بلورها به دو صورت اجتماع منظم و نامنظم مشاهده می‌شود:


  • اجتماع نامنظم :

    در این نوع ، اجتماع بلورها در جهات مختلف بدون رعایت نظم و ترتیب صورت می‌گیرد. مثلا در یک توده نبات یا در اختلاط گچ زنده با آب می‌بینیم که گچ می‌بندد. سخت و یکپارچه شدن این ماده به علت تبلور مجدد
    بلورهای ژیپس و چسبیدن آنها به یکدیگر صورت می‌گیرد.

  • اجتماع منظم :

    هرگاه در زمان تشکیل و نمو بلورها ، شرایط مناسب باشد، نطفه‌های بلور بطور اتفاقی در کنار هم نمی‌گیرند، بلکه طبق قواعد معین با نظم و ترتیب خاصی با یکدیگر ، رشد و نمو خواهند نمود. صورتهای مختلف اجتماع منظم بلورها عبارتند از:

    • اجتماع کروی (اسفرولیتی) :

      اگر تبلور ماده مذاب سریع صورت بگیرد و تعداد مراکز تبلور کم باشد، بلورها به شکل سوزنهای باریک و به صورت دستجات کروی و جدا از هم تشکیل می‌شوند، مانند بلورهای سوزنی شکل طلا و
      کلرور پتاسیم که در سیستم کوپیک متبلور می‌شوند.

    • اجتماع موازی :

      در این گونه تجمع ، بلورها بطور موازی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و دارای سطوح مشترکی می‌باشند. در اجتماع موازی بلورها معمولا بلورهای هم‌جنس شرکت دارند، مانند بلور کوارتز.

    • اجتماع بلورهای غیرهم‌جنس :

      علاوه بر بلور هم‌جنس ، بلورهای غیرهم‌جنس نیز به نوبه خود تشکیل اجتماع منظم و یا جهت‌دار می‌دهند. این نوع اجتماعات بر پایه تشکیل نطفه بلوری بر روی بلور دیگری قرار دارد، به نحوی که سطح مشترک بین دو بلور از نظر ساختمان شبکه‌ای مشابه باشند. برای مثال ، اغلب بر روی
      بلورهای ورقه‌ای هماتیت بلورهای سوزنی شکل روتیل نمو نموده‌اند و در پگماتیتها بلورهای کوارتز در داخل بلور ارتوز به صورت اجتماع موازی دیده می‌شود.

img/daneshnameh_up/e/e6/crystaliza.jpg

اختصاصات مواد متبلور

اجسام متبلور به خاطر داشتن شکل مخصوص ، سختی ، خاصیت ارتجاعی ، مقاومت محدود در مقابل حرارت و فشار و نقطه ذوب از مایعات و گازها متمایز می‌شوند. بعضی از مواد متبلور مانند پارافین نرم هستند و اجسامی مانند شیشه و پلاستیک هرچند که جامدند، ولی متبلور نمی‌باشند. بلورها اجسامی همگن و ان‌ایزوتوپ هستند. ان‌ایزوتوپ بودن بلور به این علت است که اختصاصات فیزیکی مانند سرعت انتشار حرارت و نور یا درجه سختی و غیره در جهات موازی آنها برابر می‌باشد و در جهات مختلف نابرابر می‌باشد.

رنگ بلورها

هرگاه بخش اعظم نور از بلور عبور کند و فقط مقدار کمی از آن جذب گردد، بلور شفاف دیده می‌شود و چنانچه مقدار نور جذب شده و نوری که از بلور عبور می‌کند، تقریبا برابر باشد، بلور نیمه شفاف به نظر می‌رسد. در صورتی که اگر تمام نور وارده جذب گردد، بلور تیره دیده می‌شود. هرگاه جذب نور برای طول موجهای مختلف متفاوت باشد، بلور رنگی بنظر می‌رسد.

بعضی از بلورها دارای رنگهای مشخص هستند، مثلا مالاکیت دارای رنگ سبز و ازوریت دارای رنگ آبی آسمانی می‌باشد. تعدادی از بلورها در اصل بی‌رنگ می‌باشند، ولی در اثر وجود ناخالصی و یا پیگمان به رنگهای مختلفی دیده می‌شوند. مثلا کوارتز بی‌رنگ بوده، ولی در اثر ناخالص دارای رنگهای سفید ، بنفش ، دودی ، زرد ، صورتی و سیاه می‌باشد و یا وجود
کروم به صورت پیگمان در کروندوم باعث رنگ قرمز آن می‌شود.

 

بر گرفته از :
daneshnameh.roshd.ir

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 15:34  توسط بهمن بیگدلی  | 

اورانیوم(uranium) از تشکیل تا فراوری و دفن

       اورانیوم (U) عنصری است راهبردی و مصارف عمده آن در نیروگاههای اتمی و سلاحهای هسته‌ای و به مقدار جزئی، مصارف دارویی و پژوهشی دارد. در فرآیند تشکیل کانیهای مختلف از ماگما، به دلیل بزرگ بودن شعاع یونی اورانیوم، این عنصر در مراحل اولیه تبلور ماگما، نمی‌تواند وارد شبکه هیچ یک از کانیها شود و تا مراحل آخر ماگما باقی می‌ماند، بنابراین اورانیوم بیشتر در سنگهای اسیدی متمرکز می‌شود، میزان فراوانی اوراینوم در کانیهایی مثل زیرکون، مونازیت، زینوتیوم حداکثر و در الیوین حداقل ممکن است. اورانینیت و پیچ بلند، مهمترین کانیهای محیط احیایی هستند. کارنوتیت، مهمترین کانی محیط اکسیدان است.

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه سیزدهم اسفند ۱۳۸۷ساعت 19:0  توسط بهمن بیگدلی  | 

کاربرد نفلین سینیت در صنایع

نفلین سینیت به علت ارزش فوق العاده اى که در صنعت دارد (صنایع آلومینیوم، شیشه و سرامیک پلاستیک و کائوچو، تهیه پشم و شیشه معدنى، کود شیمیایى و …) در اکثر کشورهاى دنیا مورد توجه فراوان قرار گرفته است.

سنگ مزبور از یک طرف در کشورهایى که فاقد ذخایر غنى از بوکسیت هستند (شوروى، کره شمالى و …) به عنوان منبعى مهم جهت تولید آلومینا و از طرف دیگر در کشورهایى که از لحاظ منابع بوکسیت غنى بوده و یا بوکسیت ارزان در دسترس دارند (کشورهاى غربى، آمریکا، کانادا) به دلیل فراوانى مقدار آلکالى در صنایع شیشه و سرامیک کاربرد فراوان دارد.

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۷ساعت 11:4  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

کانسارهای اورانیوم ،استخراج و فراوری آن

استفاده از انرژي هسته‌اي براي توليد برق روشي پيچيده اما كارامد براي تامين انرژي مورد نياز بشر است. به طور كلي براي بهره‌برداري از انرژي هسته‌اي در نيروگاه‌هاي هسته‌اي، از عنصر اورانيوم غني شده به عنوان سوخت در راكتورهاي هسته‌اي استفاده مي‌شود كه ماحصل عملكرد نيروگاه، انرژي الكتريسته است. عنصر اورانيوم كه از معادن استخراج مي‌شود به صورت طبيعي در راكتورهاي نيروگاه‌ها قابل استفاده نيست و به همين منظور بايد آن را به روشهاي مختلف به شرايط ايده عال براي قرار گرفتن درون راكتور آماده كرد.

اورانيوم:
اورانيوم يكي از عناصر شيميايي جدول تناوبي است كه نماد آن ‪U‬و عدد اتمي آن ‪۹۲‬است. اين عنصر داراي دماي ذوب هزار و ‪۴۵۰‬درجه سانتيگراد بوده و به رنگ سفيد مايل به نقره‌اي، سنگين، فلزي و راديواكتيو است و به رغم تصور عام، فراواني آن در طبيعت حتي از عناصري از قبيل جيوه، طلا و نقره نيز بيشتر است. عنصر اورانيوم در طبيعت داراي ايزوتوپهاي مختلف از جمله دو ايزوتوپ مهم و پايدار اورانيوم ‪۲۳۵‬و اورانيوم ‪۲۳۸‬است. براي درك مفهوم ايزوتوپهاي مختلف از هر عنصر بايد بدانيم كه اتم تمامي عناصر از سه ذره اصلي پروتون، الكترون و نوترون ساخته مي‌شوند كه در تمامي ايزوتوپهاي مختلف يك عنصر، تعداد پروتونهاي هسته اتمها با هم برابر است و تفاوتي كه سبب بوجود آمدن ايزوتوپهاي مختلف از يك عنصر مي‌شود، اختلاف تعداد نوترونهاي موجود در هسته اتم است. به طور مثال تمامي ايزوتوپهاي عنصر اورانيوم در هسته خود داراي ‪۹۲‬ پروتون هستند اما ايزوتوپ اورانيوم ‪۲۳۸‬در هسته خود داراي ‪۱۴۶‬نوترون (‪ (۹۲+۱۴۶=۲۳۸‬و ايزوتوپ اورانيوم ‪۲۳۵‬داراي ‪۱۴۳‬نوترون(‪ (۹۲+۱۴۳=۲۳۵‬در هسته خود است. اورانيوم ‪۲۳۵‬مهمترين ماده مورد نياز راكتورهاي هسته‌اي(براي شكافته شدن و توليد انرژي) است اما مشكل كار اينجاست كه اورانيوم استخراج شده از معدن تركيبي از ايزوتوپهاي ‪۲۳۸‬و ‪۲۳۵‬بوده كه در اين ميان سهم ايزوتوپ ‪۲۳۵‬بسيار اندك(حدود ‪۰/۷‬درصد) است و به همين علت بايد براي تهيه سوخت راكتورهاي هسته‌اي به روشهاي مختلف درصد اوانيوم ‪۲۳۵‬را در مقايسه با اورانيوم ‪۲۳۸‬بالا برده و بسته به نوع راكتور هسته‌اي به ‪۲‬تا ‪۵‬درصد رساند و به اصطلاح اورانيوم را غني‌سازي كرد. کانسارهاي اورانيوم مقدمه اورانيوم (U) عنصري است راهبردي و مصارف عمده آن در نيروگاههاي اتمي و سلاحهاي هسته‌اي و به مقدار جزئي، مصارف دارويي و پژوهشي دارد. در فرايند تشکيل کانيهاي مختلف از ماگما، به دليل بزرگ بودن شعاع يوني اورانيوم، اين عنصر در مراحل اوليه تبلور ماگما، نمی‌تواند وارد شبکه هيچ يک از کانيها شود و تا مراحل آخر ماگما باقي می‌ماند، بنابراين اورانيوم بيشتر در سنگهاي اسيدي متمرکز می‌شود، ميزان فراواني اوراينوم در کانيهايي مثل زيرکون،مونازيت،زينوتيومحد اکثر و دراليوين حداقل ممکن است. اورانينيت و پيچ بلند، مهمترين کانيهاي محيط احيايي هستند. کارنوتيت، مهمترين کاني محيط اکسيدان است.

تقسيم بندي کانسارهاي اورانيوم:
کانسارهاي اورانيوم همراه کنگلومراي پرکامبرين کانسارهاي اورلانيوم موجود در کنگلومرا که به نوع پلاسر نيزر معروفند، قديميترين کانسارهاي اوراينيوم کشف شده محسوب می‌شوند. اين کانسارها در اواخر آرکئن و اوايل پروتوزوئيک در محدوده زماني 2/2 تا 75/2 ميليارد سال تشکيل و عمدتا در سپرهاي پرکامبرين (مناطق آرام تکتونيکي) افريقاي جنوبي کانادا، استراليا، برزيل، هندوستان و امريکا کشف شده‌اند. مهمترين کانسارهاي پلاسر در افريقاي جنوبي و کانادا واقع شده‌اند. اين کانسارها در حاشيه حوضه‌هاي رسوبي کم عمق درون قاره اي و همراه رسوبات دلتايي تشکيل شده اند. به دليل عدم وجود اکسيژن آزاد، اورانينيت به صورت آواري حمل و در محيط رودخانه‌اي و يا حاشيه حوضه‌هاي کم عمق درون قاره‌اي برجاي گذاشته شده‌اند. کنگلومراي حاوي اورانيوم، داراي جور شدگي مناسيب است. اجزاي تشکيل دهنده کنگلومرا، بطور عمده از سنگهاي گرانيتي متعلق به اواخر آرکئن منشا گرفته‌اند. قطعات کوارتز در داخل اين کنگلومرا فراوان يافت می‌شود و عيار اورانيوم، در جايي که قطعات کوارتز فراوان هستند، بالاست. از ويژگيهاي اين کنگلومرا، بالا بودن مقدار پيريت (10 تا 30 درصد)، وجود زيرکن و مونازيت را می‌توان نام برد. کانسارهاي اورانيوم نوع دگر شيبي کانسارهاي اورانيوم نوع دکگر شيبي که به نوع دگه‌اي نيز معروفند، در محدوده زماني 1500 تا 1900 ميليون سال قبل تشکيل شده‌اند، اين کانسارها در مناطق دگرشيبي، سنگهاي دگرگوني و سنگهاي رسوبي و آذرين که در مقايسه با ديگر انواع اين کانسار، داراي عيار بالايي است، يافت می‌شوند. کانيهاي مهم اين ذخاير عبارتند از: پيچ بلند و کافنيت کانسارهاي اورانيوم در ماسه سنگها مهمترين ذخاير اورانيوم دنيا در ماسه سنگهاي رودخانه اي تشکيل شده اند. حدود 45 درصد ذخاير اورانيوم کشف شده کشورهاي غربي و 95 درصد اورانيوم امريکا از نوع ماسه سنگ است. کانسارهاي اورانيوم نوع ماسه سنگ به سه گروه رول فرونت، آبراهه‌اي و مسطح تقسيم می‌شوند. اين کانسارها، عمدتا از 400 ميليون سال پيش تاکنون تشکيل شده‌اند. کانسارهاي کشف شده در کشورهاي مختلف از دوران گذشته تاکنون، عبارتند از: دوره کربونيفر تاترباس در افريقاي جنوبي و امريکاي جنوبي، پرمين در جنوب و شرق اروپا، دوران دوم در غرب امريکا و شرق اروپا و در دوران سوم در استراليا. سنگ در برگيرنده، از نوع ماسه سنگ، آرکوز يا توف است که در محيط رودخانه يا حوضچه‌هاي کم عمق تشکيل شده‌اند. کانيهاي مهم هر ذخيره عبارتند از: کارنوتيت، اورانينيت، پيچج بلند و کمپلکس‌هاي آلي اورانيوم دار. کانسارهاي اورانيوم همراه با سنگهاي آذرين دروني اورانيوم به دليل بزرگي شعاع يوني و ظرفيت زياد در پگماتيت‌ها، نفلين سيانيت‌ها، آلکالي گرانيت‌ها، کربناتيت‌ها و ساير سنگهاي اسيدي آلکالن و فوق آلکالن متمرکز مي شوند: نظريه اين سنگهاي آذرين آلکالن- پرآلکالن و کربناتيت ها در ريفت هاي داخل قاره اي تشکيل مي شوند. اورانيوم اکثرا همراه پيرو کلر، فسفاتها ومونازيت ديده می‌شود که در مقايسه با کانسارهاي ديگر، مشکل متالوژيکي دارند، مقدار Th، Nb و عناصر نادر خاکي (REE) اين ذخاير، بالايت. همچنين مقدار جزئي، اورانينيت و اورانوتوريت نيز يافت مي شود. کانسارهاي اورانيوم موجود در سنگهاي آتشفشاني آلاسکيت، تراکيت و ريوليت‌هاي آلکالن و پرآلکالن، که اکثرا در ريفت هاي (شکستگي) داخل قاره تشکيل می‌شوند، حاوي اورانيوم هستند. مقدار اورانيوم توف هاي اسيدي حدود دو برابر سنگهاي پلوتونيک (دروني) است. کانيهاي مهم اورانيوم عبارتند از: اورانينيت، کافنيت و برانريت، کاني سازي اکثرا حالت رگه‌اي دارد توف هاي غني از اورانيوم در صورتي که تحت تاثير فرايندهاي سطحي قرار گيرند به سرعت اکسيد شده در رسوبات رودخانه‌اي برجاي گذاشته خواهند شد.

استخراج و فرآوري اورانيوم :
روشهاي متداول فرآوري اورانيوم از کانه يا ماده خام تا كيك زرد ماده خام معدني را با خردايش و آسيا براي فروشويي آماده مي كنند. برحسب سرشت كاني شناسي ماده معدني فرآيند فروشويي شيميايي را انتخاب ميكنند. كارخانه هاي اسيدي را در معرض H2SO4 رقيق قرار مي دهند ولي كانه هاي قليايي را در معرض يك محلول آبگون كه داراي كربنات و بي كربنات سديم است، قرار مي دهند. كانه هاي فسفاتي نيز در معرض اسيد قرار مي گيرند. جدايش جامد – مايع كانه شسته شده با فرايند هاي استانداردي مانند پالايش يا صاف كردن ، دكانتاسيون متعدد يا مرحله اي و جدايش هيدروسيكلون انجام مي شود؛ به كمك داد و ستد يوني يا استحصال حلال ، اورانيوم از حلال بازيافت مي شود. با تركيب اين دو تكنيك، همان گونه كه در فرآيند الوكس انجام مي شود ، با ته نشيني يا رسوب دادن از محلول اسيدي با آمونياك يا (OH )Mg با ته نشيني از يك محلول قليايي با NaOH ، كيك زرد بدست مي آيد. اورانيوم بصورت يك عنصر همراه از كانه فسفاتي بدست مي آيد كه در آن ميزان اورانيوم بصورت كربنات اورانيل آمونيم (AUC ) ته نشين مي شود. از كيك زرد تا 6 UF در روش هاي فرآوري تر، كيك زرد را در HNO3 حل مي كنند و با استحصال حلال خالص مي كنند. محلول حاصل از اورانيوم در اسيد نيتريك را بعداً مي توان با استفاده از فرآيند ADC يا دي اورانات آمونيوم (ADU ) يا تبخير نيترات زداوارد واكنش كرد تا UO2يا UO3 بدهد. UO2 در دو مرحله به 6 UF تبديل مي شود: اول در نتيجه واكنش با HF ، 4 UF توليد مي شود. سپس در نتيجه واكنش با گاز فلوئور ، به 6 UF تبديل مي شود. در كل ، كيك زرد را مي توان در حالت خشك نيز فرآوري كرد. پس از واكنش اندازه دانه و خالص سازي مقدماتي ، كيك زرد را حرارت مي دهند و پودر مي كنند تا UO2حاصل آيد و سپس آن را به 6 UF تبديل مي كنند . اما 6 UF خشك كه اين گونه حاصل آمده است را بايد با تقطير خالص كرد. از UF6 تا سوخت هسته اي 2 UO اگر بنا باشد كه UF6 به سوخت هسته اي 2 UO براي راكتورهاي آب سبك تبديل شود، بايد يك فرايند غني سازي را به دايل فيزيك هسته اي انجام داد تا اينكه 235U به 2 تا 6% برسد. فرآيند هاي غني سازي معمول مورد استفاده عبارت است از فرآيند پراكنش ، فرآيند سر روزه باريك و مركز گريزي يا سانتريفوژ. 6 UF غني شده را يا با روش تر (براي نمونه ADD ، AUC ) يا روش خشك (براي نمونه مسير خشك مجزا (IDR ) تبديل مستقيم (DC ) ، تبديل خشك الكتريكي كلي (GECO ) فراوري مي كنند تا پودر 2 UO بدست آيد. پس از تبديل شيميايي و پيش از پليتي شدن ، بايد بر پودر فرآوري مقدماتي انجام داد ( بجز حالتي که رسوب گذاري يا ته نشيني بروش ADC انجام شود ) تنها پس از فرآوري مقدماتي ، گامهاي مختلف پليتي شن ( فشردگي نيتر شدن و آسياب کردن) يک محصول نهايي را طيف دلخواهي از خواص به ما خواهد داد. هضم و فروشويي انجام فرآوري مقدماتي به شيوه اي مطلوب پيش از هضم ضروري است. اين فرآيند شامل کاهش اندازه است که براي آن نياز به مراحل متعددي است. در گام اول، توده هايي از ماده معدني که حدود 1 متر قطر دارند ، از سنگ شکن فکي يا ژيراتوري با توان KW 350-250 عبور داده مي شوند. در نتيجه ماده معدني به قطعاتي به قطر حدود 200 ميليمتر تبديل مي شوند. سنگ شکن هاي مخروطي با توان KW 40-30 در مرحله بعدي مورد استفاده قرار مي گيرند.اين ميزان کاهش اندازه دانه براي بيشتر کانه هايي مناسب است که تحت فرايند اسيد سولفوريک قرار مي گيرند. آسيا کردن اين دانه ها و تبديل آنها به ابعاد ريز تر فقط در مورد فرآوري قليايي مورد نياز است. در اينجا آسياهاي مشبک و استوانه اي را بطور سري بکار مي برند تا اندازه دانه هاي کانه را به حدود 5/0 ميليمتر برسانند. ملاحظات اقتصادي کل فرايند آسيا کردن و فرآوري شيميايي با در نظر گرفتن اين سؤال است که ايا زدايش مقدماتي مواد بي ارزش ( يا گانک) سودي در پي دارد يا نه؟ با اينحال ، بجز سنگ جوري دستي از هيچ فرايند صنعتي و مکانيزه اي تا بحال استفاده نشده است. البته مطالعات آزمايشي در مقياس پايلوت را در درياچه اليوت کانادا انجام داده اند. کانه هاي قليايي نياز به فرآوري با محلولهاي قليايي دارند. فروشويي قليايي از فروشويي اسيدي کندتر انجام مي گيرند. اما براي کانه هايي که مواد گانک داراي ترکيبات کلسيم يا ديگر اجزاي اسيد خوار هستند، مؤثرتر است. در فرآوري قليايي، بايد کانه را خرد تر و دانه ريز تر کرد. چون محلول کربنات با اين نوع گانک واکنش شديدي نمي دهد، نسبت به وقتي که از محلول اسيدي استفاده مي شود ، اورانيوم بطور انتخابي تري حل مي شود و مراحل تغليظ بعدي ساده تر انجام مي شود. انحلال اورانيوم بخاطر کمپکس تري کربنات: UO3 + Na2CO3 + 2 NaHCO3 → NO4[UO(CO3)3] + HP نسبت کربنات به هيدروژن – کربنات در فوق را بايد ثابت نگه داشت . اگر اورانيوم چهار ظرفيتي وجود داشته باشد، اکسيژن بعنوان يک عامل اکسيد کننده مورد استفاده قرار گرفته، از فشار و دماي بيشتري استفاده مي شود. اين اکسيداسيون را با سولفات مس و آمونياک کاتاليز مي کنند.

راکتورهاي هسته اي:
درون راكتورهاي هسته‌اي، هسته اورانيوم ‪۲۳۵‬به صورت كنترل شده شكسته شده كه در اين فرايند مقداري جرم به انرژي تبديل مي‌شود. همين انرژي سبب ايجاد حرارت(اغلب از اين حرارت براي تبخير آب استفاده مي‌شود) و در نتيجه چرخيدن توربينها و در نهايت چرخيدن ژنراتورهاي نيروگاه و توليد برق مي‌شود. در نيروگاه‌هاي غير هسته‌اي، از سوزاندن سوختهاي فسيلي از قبيل نفت و يا زغال سنگ براي گرم كردن آب و توليد بخار استفاده مي‌شود كه يك مقايسه ساده ميان نيروگاه‌هاي هسته‌اي و غير هسته‌اي، صرفه اقتصادي قابل توجه نيروگاه‌هاي هسته‌اي را اثبات مي‌كند. به طور مثال، براي توليد ‪۷۰۰۰‬مگاوات برق حدود ‪۱۹۰‬ميليون بشكه نفت خام مصرف مي‌شود كه استفاده از سوخت هسته‌اي براي توليد همين ميزان انرژي ساليانه ميلونها دلار صرفه جويي به دنبال دارد و به علاوه ميزان آلايندگي زيست محيطي آن نيز بسيار كمتر است. كافي است بدانيم كه مصرف اين ‪۱۹۰‬ميليون بشكه نفت خام براي توليد ‪۷۰۰۰‬مگاوات برق، ‪۱۵۷‬هزار تن گاز گلخانه‌اي دي اكسيد كربن، ‪۱۵۰‬تن ذرات معلق در هوا، ‪۱۳۰‬تن گوگرد و ‪۵‬تن اكسيد نيتروژن در محيط زيست پراكنده مي‌كند كه نيروگاههاي هسته‌اي اين آلودگي‌ها را ندارند. پس از آشنايي با مفاهيم كلي انرژي هسته‌اي و مزاياي آن، ابتدا با مراحل مختلف چرخه سوخت هسته‌اي آشنا مي‌شويم و سپس نحوه استفاده از سوخت هسته‌اي درون راكتور را مرور مي‌كنيم. چرخه سوخت هسته‌اي عبارت است از: ‪-۱‬فراوري سنگ معدن اورانيوم ‪-۲‬ تبديل و غني‌سازي اورانيوم ‪-۳‬توليد سوخت هسته‌اي ‪-۴‬بازفرآوري سوخت مصرف شده. در حال حاضر چند كشور صنعتي جهان هر كدام در يك، چند و يا همه چهار مرحله ياد شده از چرخه سوخت هسته‌اي فعاليت مي‌كنند. هم اكنون به لحاظ صنعتي، كشورهاي فرانسه، ژاپن، روسيه، آمريكا و انگليس داراي تمامي مراحل چرخه سوخت هسته‌اي در مقياس صنعتي هستند و در مقياس غيرصنعتي، كشورهاي ديگري مثل هند نيز به ليست فوق اضافه مي‌شوند. كشورهاي كانادا و فرانسه در مجموع داراي بزرگترين كارخانه‌هاي تبديل اورانيوم(مرحله پيش از غني‌سازي ) هستند كه محصولات آنها شامل ‪UO3,UO2,UF6‬ غني نشده مي‌باشد و پس از آنها به ترتيب كشورهاي آمريكا، روسيه و انگلستان قرار دارند. در زمينه غني‌سازي نيز، دو كشور آمريكا و روسيه داراي بزرگترين شبكه غني‌سازي جهان هستند. آمريكا هم اكنون بزرگترين توليدكننده سوخت هسته‌اي(مرحله بعد از غني سازي) در جهان است و پس از آمريكا، كانادا توليدكننده اصلي سوخت هسته‌اي در جهان محسوب مي‌شود. پس از آمريكا و كانادا، كشورهاي انگليس، روسيه، ژاپن، فرانسه، آلمان، هند، كره جنوبي و سوئد از توليدكنندگان اصلي سوخت هسته‌اي جهان هستند. آمريكا بيشترين سهم بازفراوري سوخت مصرف شده هسته‌اي در جهان را داراست و پس از آن فرانسه، انگليس، روسيه، هند و ژاپن قرار دارند. درحال حاضر بين كشورهاي جهان سوم، هندوستان پيشرفته‌ترين كشور در زمينه دانش فني چرخه سوخت هسته‌اي است.
+ نوشته شده در  دوشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۷ساعت 9:38  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

اشکال ذخایر معدنی

ذخایر ایزومتریک
گسترش این ذخایر در سه بعد یکسان و نسبتا زیاد است. این ذخایر در صورت واقع شدن در سطح زمین به روش روباز قابل بهره برداری هستند. ذخایر ایزومتریک مهم عبارتند از :

نوع استوک
حالت گنبدی تجمع مواد معدنی را در یک نقطه استوک (stock) می‌گویند. نظیر گنبدهای نمکی ، گچی و بعضی از ذخایر سرب ، روی و مس جانشینی در کربناتها و در برخی ذخایر مس پورفیری کانی سازی از انواع پراکنده و به شکل استوک است.
نوع استوک ورک
شکل کلی ذخیره حالتی از استوک است اما بافت ذخیره حالتی از استوک ورک دارد. محلولهای ماگمایی که در تشکیل ذخایر مس و مولیبدن پورفیری نقش اساسی دارند در مرحله خاصی از تبلور ماگما در سنگهای فوقانی موجب تشکیل درزه و شکافهایی می‌شوند که توسط محلولها پر شده و بافت استوک ورک را بوجود آورند.
نوع کیسه‌ای
هرگاه محلول گرمایی و یا ماگمایی از یک سنگ کربناته و دارای تخلخل مفید و قابلیت واکنش پذیری نسبتا خوب به یک سنگ غیر قابل نفوذ برسند ماده معدنی در سنگ کربناته در مرز با سنگ دیگری تجمع پیدا می‌کند و تشکیل ذخایر کیسه‌ای را می‌دهد.
ذخایر صفحه‌ای
ذخایر صفحه‌ای در جهت طول و عمق گسترش زیاد دارند حال آنکه در جهت عرض بسیار محدود می‌باشند. ذخایر صفحه‌ای را به دو دسته لایه‌ای و رگه‌ای تقسیم می‌کنند.
ذخایر لایه‌ای
اکثر ذخایر رسوبی از نوع لایه‌ای هستند. و این ذخایر همزمان با رسوبگذاری تشکیل می‌شوند که از جمله می‌توان ذخایر رسوبی شیمیایی آهن و منگنز را نام برد. در این نوع ذخایر تغییرات مورفولوژیکی زیادی دیده نمی‌شود. از ذخایر دارای منشأ ماگمایی به کرومیت و مگنتیت در سنگهای اولترامافیکی می‌توان اشاره نمود.
ذخایر جانشینی در شرایط خاص حالت لایه‌ای دارند و این در صورتی است که سنگهای واقع در اطراف گسل ، به صورت تناوبی از سنگهای کربناته (با تخلخل بالا و واکنش پذیر) و سنگهای غیرقابل نفوذ و مقاوم تشکیل شده باشد و محلولهای گرمایی و ماگمایی در سنگهای کربناته نفوذ و ضمن انجام واکنش ، مواد معدنی برجای گذاشته شوند و در لایه‌های غیرقابل نفوذ تغییری رخ ندهد.

ذخایر رگه‌ای
گسلها و شکستگی‌ها در صورتی که توسط محلولهای گرمایی و یا ماگمایی پرشوند ذخایر رگه‌ای تشکیل می‌شوند. ذخایر رگه‌ای برخلاف حالت لایه‌ای اکثرا اپی‌ژنتیک هستند. ذخایر رگه‌ای به صورت ساده و پیچیده هستند. شکل ذخایر رگه ، تابع نوع گسلها و شکستگیهای منطقه است که خود توسط مقاومت مکانیکی سنگها ، فشار و نحوه توزیع نیروها عمق و عوامل دیگر کنترل می‌شود. رگه‌ای مهم عبارتند از : رگه‌های ساده ، شعاعی ، حلقوی ، پلکانی ، بادبزنی ، موازی ، دم اسبی و غیره .

رگه‌های شعاعی : اکثرا در بالای توده‌های نفوذی به خصوص در قسمت‌های فوقانی ذخایر مس پورفیری واقع می‌شوند و به کمک آن می‌توان موقعیت توده نفوذی و ذخایر پورفیری را در اعماق مشخص نمود.

رگه‌های حلقوی : اکثرا در اطراف دهانه‌های آتشفشانی گزارش شده‌اند. که خروج ماگما با حجم زیاد موجب ریزش دهانه می‌شود که گسلهای نرمال حلقوی در حاشیه دهانه بوجود می‌آید که توسط محلولهای گرمایی و یا ماگمایی پر می‌شوند و رگه‌های حلقوی تشکیل خواهند شد.

رگه‌های زین اسبی : این نوع ذخایر در تاقدیس‌ها تشکیل می‌شوند.
ذخایر استوانه‌ای
گسترش آنها در یک جهت نسبتاً زیاد است. محلولهای گرمایی و ماگمایی که در شرایط خاصی در سنگهای کربناته جانشین شوند تشکیل ذخایر استوانه‌ای را خواهند داد. غارهای موجود در سنگهای کربناته که توسط محلولهای گرمایی و یا ماگمایی پر شده‌اند تشکیل ذخایر استوانه‌ای را می‌دهند. این ذخایر را نسبت به وضعیت طول آنها به دو دسته تقسیم می‌کنند. ذخایر دودکشی(chimney) یا تنوره‌ای که طول استوانه عمود یا تقریباً عمود است و در صورتی که طول استوانه حالت افقی داشته باشد به آن مانتو (Manto) گفته می‌شود.
ذخایر عدسی
در بعضی از ذخایر به دلیل وضعیت خاص منطقه کانی سازی و شرایط تبلور ذخیره شده حالت عدسی به خود می‌گیرد، نظیر ذخایر ماسیوسولفید و عدسی‌های کرومیت.
+ نوشته شده در  دوشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۷ساعت 9:19  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

سنگ شناسی

گابرو(Gabbro)

 

گابرو يك سنگ آذرين دروني(سنگ نفوذي تمام بلورين) بازيك که داراي بافت فانريتي بوده وکانيهاي (فرومنيزين ،اوژيت ، هيپرستن يا اوليوين و گاهي هورنبلند25 تا 50 درصد) ، (پلاژيوکلازهاولابرادوريت يا بيتونيت 45 تا 70 درصد ) در آن ديده مي‌شود. اگرپلاژيوکلازها اسيدي تر از لابرادوريت باشند سنگ جزء دسته ديوريت‌ها است. عده‌اي از سنگ شناسان بعضي از سنگهاي کم سيليس سياه رنگ را که داراي اليوين است و پلاژيوکلازهاي آن جز آندزين‌ها مي‌باشد، از اين دسته به شمار مي‌آورند.

 مهمترين سنگهاي که جزء دسته گابروها قرار مي‌گيرند:

·         گابرو : اوژيت و پلاژيوکلازهاي کلسيک

·         اوليوين گابرو : اوژيت ، اوليوين و پلاژيوکلازهاي کلسيک

·         تروکتوليت : اليوين و پلاژيوکلازهاي کلسيک

·         نوريت : هيپرستن و پلاژيوکلازهاي کلسيک

·         آنورتوزيت : پلاژيوکلازهاي متوسط تا کلسيک

·         هيپريت : عبارت از سنگي است بين گابرونوريت که هم داراي پيروکسن‌هاي ارتورومبيک و هم پيروکسن‌هاي منو کلينيک است                            انواع ديگر مثل اليوين نوريت و اليوين هيپريت و هورنبلند گابرو و هورنبلند نوريت نيز وجد دارد.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه هشتم تیر ۱۳۸۷ساعت 11:44  توسط امیر تقوی  | 

 

سيستم‌هاي تصوير در كارتوگرافي(Map Projection of cartography )

فهرست مطالب :

سيستم تصوير استوانه‌اي لامبرت

سيستم تصوير استوانه‌اي مرکاتور

سيستم تصويرهاي مخروطي

تصوير مخروطي با يک مدار استاندارد

سيستم تصوير هم مساحت لامبرت

خواص سيستم‌هاي تصوير

طبقه بندي سيستم‌هاي تصوير

سيستم تصويرهاي استوانه‌اي

سيستم تصوير استوانه‌اي ساده

تصوير مخروطي با دو مدار استاندارد

تصوير مخروطي(BONNE)

سيستم تصويرهاي سمتي يا صفحه اي

 

منبع : پايگاه علوم زمين کشور


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه یازدهم خرداد ۱۳۸۷ساعت 21:28  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

انواع دگرگونی

سنگها وقتی تشکیل می‌شوند فرمی را به خود می‌گیرند که در حال تعادل فیزیکی و شیمیایی با محیط خود قرار می‌گیرد. متامورفیسم یا دگرگونی به جریانی گفته می‌شود که در اثر آن سنگهای دگرگونی از تغییر سنگهای قبلی رسوبی و آذرین و دگرگونی تحت حرارت و فشار و واکنشهای شیمیایی و عمل مایعات و گازهای فعال (عمدتا CO2)حاصل می‌شوند. این سنگها بعد از دگرگونی سری جدید سنگها را با خصوصیات و ترکیب شیمیایی جدید و کاملا متفاوت از حالت اولیه بوجود می‌آورند که سنگهای دگرگونی نامیده می‌شوند.

با توجه به شرایط مختلف فشار و حرارت حاکم بر محیط دگرگونی انواع مختلفی از دگرگونی بوجود می‌آیند. دگرگونیها را از نظر مختلفی طبقه بندی می‌کنند.

تقسیم بندی بر اساس ایجاد تغییرات در ترکیب شیمیایی سنگها

  • دگرگونی با تغییر شیمیایی ثابت : در این نوع دگرگونی ، ترکیب شیمیایی اولیه سنگ به هم نمی‌خورد و عناصر جدیدی در ترکیب آن وارد و یا از آن خارج نمی‌شود. در واقع دگرگونی در یک محیط بسته انجام می‌شود.


تصویر


  • دگرگونی با تغییر شیمیایی متغیر : در این نوع دگرگونی ، ترکیب شیمیایی سنگ اولیه تغییر می‌کند، به عبارت دیگر ضمن دگرگونی عناصری از آن خارج و یا به آن وارد می‌شود. در بعضی موارد ممکن است در حین حال که عناصری از ترکیب اولیه سنگ خارج می‌شود، عناصر جدیدی به آن اضافه شود.

تقسیم بندی بر اساس نحوه دگرگونی

دگرگونی مجاورتی

این نوع دگرگونی در اثر تماس توده‌های ماگمای داغ با سنگهای مجاور ، هنگام حرکت ماگما به سمت بالا صورت می‌گیرد. عامل اصلی این نوع دگرگونی درجه حرارت است. دمای ماگما در داخل زمین حداقل 1000 درجه سانتیگراد است که در نتیجه آن سنگهایی که در مجاورت این توده‌های داغ قرار گیرند دگرگون می‌شوند. این نوع دگرگونی فقط در فاصله معینی تاثیر دارد که به نام شعاع تاثیر موسوم است و در هر مورد به وسعت توده نفوذی بستگی دارد.

به عنوان مثال در مورد یک توده نفوذی کوچک مثل سیل یا دایک این نوع شعاع فقط چند متر است و در بعضی موارد حتی ممکن است چند سانتیمتر باشد ولی در مورد یک توده نفوذی بزرگ که ابعاد آن چند کیلومتر است شعاع تاثیر ممکن است به چند صد متر و بیشتر برسد.

علاوه بر شعاع توده نفوذی شعاع تاثیر به جنس ماگما و نیز نوع سنگهای درونگیر بستگی دارد. زیرا در یک دمای معین نحوه فعل و انفعال سنگهای مختلف ، متفاوت است. علاوه بر جنس تخلخل و نفوذپذیری سنگهای درونگیر نیز در درجه دگرگونی موثر است زیرا در مورد سنگهای متخلخل فعل و انفعال سریعتر انجام می‌گیرد. در بسیاری موارد نتیجه این دگرگونی ، تبلور مجدد کانیهای سنگ است. ولی در بعضی حالات ممکن است موادی از ماگما به سنگ اضافه شود و ترکیب شیمیایی آن را تغییر دهد.

دگرگونی ناحیه‌ای

دگرگونی مجاورتی معمولا محلی است و منطقه کم وسعتی را در مجاورت توده‌های ماگمایی در بر می‌گیرد ولی دگرگونی ناحیه‌ای منطقه وسیعتری را شامل می‌شود و ارتباطی با نفوذ ماگما ندارد. در این دگرگونی علاوه بر تبلور مجدد کانیها و تشکیل کانیهای جدید ، بعضی تغییرات در حالت مکانیکی ، سنگها نیز بوجود می‌آید. بدین معنی که معمولا در سنگها نوعی ساخت جریانی و تورق ایجاد می‌شود. از مجموعه معروفترین سنگهایی که در نتیجه دگرگونی عمومی بوجود می‌آیند می‌توان از اسیلت ، شیستها ، فیلت و گنایس را نام برد.

عوامل اصلی دگرگونی ناحیه‌ای ، افزایش دما در اثر شیب زمین گرمایی و نیز فشار ناشی از وزن طبقات است و در اثر آن حجم وسیعی از قسمتهای عمیق پوسته زمین دگرگون می‌شود. هنگامی که طبقات سنگها به وسیله سنگهای جدیدتر پوشیده شوندبه قسمتهای پایین پوسته می روندو تحت تاثیر فشار و دما قرار می گیرند و در اثر این عوامل، کانیهای جدیدی در سنگ بوجود می‌آیند. اگر سرعت پائین رفتن طبقات اندک باشد با وجود اینکه سنگها قابلیت هدایت حرارتی خوبی ندارند ولی در این حال به تدریج با دمای محیط هماهنگ می‌شوند و بنابراین در این شرایط شیب زمین گرمایی عادی وجود دارد.

دگرگونی حرارتی یا دینامیکی

این نوع دگرگونی با حرکات تکتونیکی پوسته زمین که منجر به تشکیل چین‌ها و گسل‌ها می‌شود همراه است. در این قبیل موارد دگرگونی معمولا مربوط به قسمتهای بالای پوسته و عاما اصلی آن تنشها (استرس) وارده است. دگرگونی دینامیکی باعث ایجاد تغییراتی در ساخت سنگها می‌شود و طی آن ساخت قدیمی سنگ از بین می‌رود و ساخت جدیدی در آنها بوجود می‌آید که معمولا می‌توان آثار فشارهای جهت دار را در آن مشاهده کرد. طی این دگرگونی کانیهای ترد و شکننده تغییر شکل می‌دهند و معمولا در آنها ماکل بوجود می‌آید. در بعضی از کانیها شبکه تبلور نیز تغییر می‌کند و محورهای نورانی بلور عوض می‌شود.

از دیگر آثار دگرگونی دینامیکی ، ایجاد شیستوزیته در سنگهاست که در اثر آن می‌توان سنگ را به صورت ورقه‌های نازک از یکدیگر جدا کرد. در بعضی موارد اثر دگرگونی دینامیکی ممکن است به صورت خرد شدن سنگها و تخریب کانی ها دیده شود که در این حالت به نام دگرگونی تخریبی نامیده می‌شود. در مواردی که خرد شدگی شدید باشد، قطعات سنگ به صورت نوعی برش با قطعات زاویه‌دار در می‌آید که به آن میلونیت می‌گویند. بطور کلی سنگهایی که تحت تاثیر دگرگونی دینامیکی قرار گرفته‌اند به نام تکتونیت می‌باشند.

تصویر


دگرگونی ناشی از محلول های کهربایی

معمولا همراه ماگما مقدار زیادی گاز و محلولهای وجود دارد که این سیالات داغ به نام محلولهای گرمایی خوانده می‌شوند. معمولا محلولهای گرمایی در مسافت طولانی از درون شکافها و منافذ سنگها عبور می‌کنند و بدین ترتیب باعث دگرگونی سنگها موجود در این شکافها می‌شود.

هر چند اثر دگرگونی این محلولها زیاد نیست ولی محلولهای گرمایی از نظر زمین شناسی اقتصادی فوق‌العاده حائز اهمیت‌اند، زیرا بسیاری از مواد معدنی مفید بدین شکل تشکیل می‌شوند. محلولهای گرمایی از نظر فعل و انفعالات شیمیایی بسیار فعال‌اند و به آسانی با کانیهای سنگ ترکیب شده و باعث دگرگونی و تشکیل کانیهای جدید می‌شوند. به عنوان مثال تبدیل الیون به سرپانتین می‌باشد. الیون از نظر شیمیایی یک کانی ناپایدار است و تحت تاثیر محلولهای گرمایی به راحتی تبدیل به سرپانتین می‌شود.

 

منبع :http://daneshnameh.roshd.ir/

+ نوشته شده در  شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۸۷ساعت 9:45  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

بزرگترين حفره دنيا درروسيه

این حفره بزرگ در واقع یک معدن الماس در سیبری شرقی در نزدیکی شهر میرنا در روسیه است. عمق این حفره 525 متر و قطر آن 1.25
کیلومتر است.



این ماشین خاکبرداری نیز بزرگترین ماشین دنیا به طول 13.36 متر و عرض 7.78 متر و ارتفاع 6.65 متر است که در حفره مورد نظر به کار می رود.



که البته این ماشین غول پیکر در برابر این حفره تنها یک نقطه بسیار کوچک است. به فلش قرمز در عکس توجه کنید.





مکش هوایی که در بالای این حفره به وجود آمده است بارها منجر به چندین حادثه و برخورد هلیکوپترها به یکدیگر شده است. به همین دلیل در حال حاضر هر گونه پردازی بر فراز این حفره ممنوع می باشد.







عکسی از یک ماهواره فضایی و حفره مورد نظر ....

 

+ نوشته شده در  دوشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۸۷ساعت 18:45  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

ظرفيت کاني سازي اورانيوم و مدل آن در رسوبات نئوژن ،حوضه تلخه رود منطقه تبريز – اهر

 

فهرست مطالبي که در ادامه مطلب بیان می گردد:

١- معرفی منطقه

٢-مطالعات ژئوشيميايي

١ -٢ تغييارت عيار

٢ -٢- همبستگي ژئوشيميايي بين اورانيوم و ساير عناصر

٣-٢- رابطه عيار عناصر با ليتولوري

٤-٢-مكانيسم هاي شيميايي حمل و ذخيره اورانيوم در طبقات ماسه سنگي

٣-مدل کانی سازي اورانيوم در تلخه رود

١-٣-فاکتورهاي تعيين کننده در ذخاير اورانيوم تيپ ماسه سنگي در گستره مورد بررسي

٤-نتيجه گيري

5- منابع

1- معرفی منطقه :

حوضه تلخه رود در آذربايجان خاوري ، بوسيله ارتفاعات و توده هاي پلوتوني ولكانيكي احاطه شده و در واقع يك حوضه بين کوهستاني مي باشد که درمجموعه اي از قوس هاي ماگمايي مربوط به اواخر ترسير، قرار گرفته است . سرشاخه هاي تلخه رود از ارتفاعاتي چون آتشفشان هاي سبلان ، بزقوش ،دچان و قوشه داغ سرچشمه گرفته و با شستشو دادن دامنه هاي مذکور ،مقدار قابل توجهي از اورانيوم موجود آنها را به کانال اصلي رودخانه حمل کرده و در آنجا در لابه لاي رسوبات مئاندري رودخانه و پهنه هاي دلتايي رسوب داده است .بررسي آماري عيار اورانيوم و عناصر دیگر درتوالي رسوبي ميوسن بالايي ميان تبريز و اهر در تلخه رود وقوع کاني سازي را در منطقه مشخص مي سازد ارتباط اورانيوم با مس ، موليبيدنيوم و واناديوم و همبستگي ثبت عناصر مزبور است . اين همبستگي تنها در ستون چينه اي (Roll front) ،مويد کاني سازي از تيپ ماسه سنگ و از نوع هلالي اميدچه مشاهده شده و آنومالي هاي مربوط هم از نوع اپي ژنتيك مي باشد . در گورچين اورانيوم با عناصر شاخص تيپ ماسه سنگي همبستگي منفي نشان مي دهتد . حال آن که شيل هاي تيره در ستون چينه اي اين منطقه و هوازدگي سطحي ، از عيار کم و بيش بالاي اورانيوم همزمان با رسوب گذاري صورت (leaching) با وجود تاثير گرفته و کاني سازي مربوطه ، از نوع سين ژنتيك است .فراواني سيمان کلسيتي در ليتوفاسيس هاي ماسه سنگي مويد وفور (CO3-2) در محيط هاي ديانژي بوده که نقش مهمي در انتقال اورانيوم درمحيط هاي مذکور به صورت کربوکسيل اورانيوم ايفا نمونه و محلول هاي اخير در نهايت در شرايط احيا محيط هاي شيميايي مي تواند به اکسيد اورانيوم تبدیل شده باشد .

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۷ساعت 23:47  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

طلا  (اکتشاف و استخراج ، فرآوری ،استحصال ، کاربردها )

 

طلا از واژه Jval در زبان سانسكريت ، gold درآنگلوساكسون ،geolo در انگليسي قديم و aurum در لاتين گرفته شده كه همگي به معناي طلا ( زرد ) مي باشند.طلا فلزي زرد رنگ با نماد Au ، وزن مخصوص بالا (gr/cm332/19)،جرم اتمي 967/196 و عدد اتمي 79 است. اين عنصرداراي سختي 5/2 تا 3 ، نرم، براق،‌ قابل انعطاف، چكش خوار، شكل پذير، داراي شکست دندانه اي است. طلاي خالص معمولاً حاوي 8 تا 10% نقره و گاهي بيشتر است. با افزايش نقره، رنگ سفيد تري ايجاد شده و وزن مخصوص نيز كمتر مي‌شود.طلا جزء گروه عناصر آزاد ، طبيعي و خالص بوده و فراواني آن در پوسته زمين در حدود7- 10 × 4 مي باشد.طلا پراكندگي بسيار گسترده‌اي دارد. معمولاً در رگه‌هاي كوارتزدار در سنگ‌هاي دگرگوني و اسليتي و يا در ماسه‌ها و آبرفت‌هايي كه از تجزيه سنگ‌هاي ديگر حاصل مي‌شود، وجود دارد. طلا معمولاً به نمونه‌هاي فلزي ديگر مانند پيريت طلادار وابسته است.طلا نقش خود را به عنوان ذخيره پولي در هر سطحي حفظ كرده است و بانك هاي مركزي ملل مختلف آن را به عنوان ذخيره پولي نگهداري مي كنند.

 

فهرست عنواین :

 

1) روشهاي مختلف براي فرآوري و استحصال طلا از سنگ معدن

2) مراحل مختلف و روشهاي متداول فرآوري و استحصال طلا

3)  تقسیم بندی كاني‌هاي طلا از نظر استحصال

4) دلایل سختی روشهاي اندازه‌گيري طلا

5) مهمترين روشهاي اندازه‌گيري طلا

6) عوامل عملياتي در توليد طلا

7) تحقيقات و كاربردهاي طلا

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۷ساعت 23:45  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

فاکتورهاى موثر در تشکيل ذخاير معدنى

براى پى بردن به چگونگى تشکيل ذخاير معدنى ،بررسى عوامل چهار گانه زير ضرورى است:

الف- خاستگاه محلولهاى کانه دار ( source of ore-solutions )

ب- خاستگاه مواد کانه (  source of ore-materials )

ج- نحوه مهاجرت وانتقال مواد (  means of transport )

د- نحوه ته نشينى مواد معدنى  (  means of ore-deposition )

 

 

الف -خاستگاه محلولهاى کانه دار  :

از آنجا که بيشترين حجم محلول هاى کانه دار را آب تشکيل داده ،بنابراين آب مى تواند نقشى کارا در تشکيل مواد معدنى وانتقال آنها داشته باشد.

 

5 خاستگاه براى محلول هاى کانه دار:

1 -  آبهاى سطحى به همراه آب زيرزمينى که بطور کلی از نظر زمين شناسان آب جوى(meteoric water) ناميده مى شوند.

2 -  آبهاى اقيانوسى-دريايى ( Oceanic-sea waters )

3 -  آبهاى فسيل (fossil water )

4- آبهاى دگرگونى (  metamorphic waters )

5 - آبهاى ماگمايى ( magmatic waters )

 

1) آبهاى سطحى

اين آبها به انضمام آب هاى زيرزمينى که از نظر زمين شناسان آبهاى جوى (meteoric waters) ناميده مى شود در تشکيل:

- ذخاير رسوبى شيميايى (اورانيوم (chemical precipitales_

- ذخاير بر جاى ماندنى (بوکسيت ونيکل) –(Residual deposits   )

- ذخاير پلاسرى  (  placer deposits )

- ذخاير غنى شده ثانويه سوپرژن (  secondary enriched deposits )

- ذخاير رسوب شيميايى اورانيوم (Uranium chemical precipitates )

 

» ذخاير رسوبى شيميايى   (اورانيوم (chemical precipitales_    

اورانيوم موجود در توف هاى اسيدى وگرانيت هاى آلکالن در تماس با آبهاى سطحى ،ابتدا توسط اکسيژن موجود در آب اکسيده شده .به UO2+2 تبديل مى گردد وگاهى توسط کمپلکس هاى CO2--,So4--,PO4-3,f- به حالت محلول در آب از سنگ مادر خارج شده ودر محيط احيائى بر جاى گذاشته مى شوند. اين فرايند بدون حضور آب امکان پذير نيست وموجب مى شود که اورانيوم سنگ مادر که حالتى پراکنده وفاقد ارزش اقتصادى است در محيط ثانويه تمرکز يافته وارزش اقتصادى پيدا نمايد.

 

» ذخاير بر جاى ماندنى  (Residual deposits     )

-     نيکل موجود در سنگهاى اولترامافيکى ومافيکى اگر در شبکه سيليکاتها جايگزين شود،ارزش اقتصادى نخواهد داشت،هر چند که از عيار بالا برخوردار باشد. در صورتيکه که اگر اين گونه سنگ ها در شرايط مناسب، تحت تاثير آبهاى سطحى ،هوازده وفرسوده گردند ،نيکل از شبکه سيليکاتها آزاد مى شود وبدليل غير محلول بودن ،در همان منطقه برجاى مى ماند.در نتيجه عيار نيکل افزايش يافته،تغليظ وتصفيه آن مقرون به صرفه مى گردد.

-     منابع آلومينيم دنيا (ذخاير بوکسيت)اکثراً تحت تاثير آبهاى سطحى ،طى پديده لاتريتى شدن (lateritization) بوجود مى آيند.(لاتريتى شدن فرآيندى است که طى آن سنگ يا خاک به لاتريت تبديل مى شود)لاتريت به خاکهاى هوازده ويا موادى گويند که از اکسيدهاى ثانويه آهن،آلومنييم ويا هر دو آنها غنى باشد ومعمولاً‌ بهمراه آن کوارتز وکائولن وجود دارد.تشکيل آنها در محيط هاى حاره اى وگرم ومرطوب صورت مى گيرد وفرآيند آن طى عمل هوازدگى (wheathring) کامل مى گردد.

 

» ذخاير پلاسرى (  placer deposit )

کانى هايى که از چگالى بالا ومقاومت در در برابر واکنش هاى شيميايى برخوردار هستند توسط آب از سنگ مادر جدا شده ودر بستر رودخانه در مکان هاى خاصى بر جاى گذاشته مى شوند وکانسارهاس پلاسرى را بوجود مى آورند.

گاهى اوقات مواد معدنى بويژه سولفيدها،توسط آبهاى سطحى ضمن اکسيداسيون وشسته شدن با توجه به اينکه اکسيژن نقش فعال دارد،ايجاد زون هايى چون Oxidizied ore, leached zone, gossan در بالاى سطح ايستابى (waterable) مى نمايد. با گذر يونهايى چونCu از سطح ايستابى، در شرايط احيائى مى تواند با گوگرد ترکيب شده ايجاد زون غنى شده (enriched zone) نمايد.

 

» ذخاير گرمابى (hydrothermal deposits )

گاهى آبهاى فرورو در اعماق زمين به توده هاى نفوذى در حال سرد شدن برخود مى نمايند. در نتيجه درجه حرارت ،قابليت احلال اين آبها افزايش مى يابد ودر نقطه بخصوصى بعلت کاهش وزن مخصوص (افزايش حجم) تشکيل يک چرخه مى دهند که در امتداد گسلها به سمت بالا آمده ودر طى مسير خود يک سرى مواد وترکيبات مربوط به سنگهاى اطراف خود از قبيل مس ،سرب،روى ،جيوه ،آرسنيک ،طلا، نقره وغيره را حل مى نمايد. اين مواد در اعماق خاص تحت تاثير تغييرات مربوط به عواملى چون حرارت وفشار شروع به ته نشينى وايجاد ذخاير گرمابى مى نمايند. بنابراين در تشکيل اکر ذخاير گرمابى، آبهاى سطحى نقش اساسى دارند.

 

2-  آبهاى دريائى-اقيانوسى

 نوعى از آب هاى سطحى را شامل مى شوند که در تشکيل بعضى از ذخاير رسوبى وماسيو سيولفيدها نقش اساسى دارند.در اين مورد نقش بخارات بروندمى (exhalites) از کف دريا در تشکيل ذخاير ماسي. سولفيدى قابل اهميت مى باشد.از ماسيو سولفيدها مى توان تيپ هاى قبرس Cyprus type،بشى Besshi type   کورکو kuroko type را نام برد.

 

3 -  آبهاى فسيل

شامل آبهاى مدفون مانده در بين ذرات تشکيل دهنده رسوبات است که در اصل مى تواند همان آبهاى جوى باشند که ديرزمانى در داخل رسوبات مدفون مانده با کانيهاى مشکله سنگها واکنش انجام داده،ويژگيهاى متفاوتى پيدا مى نمايند ودر تشکيل ذخاير معدنى از جمله ذخاير تيپ دره مى سى سى پى (MVT)،نقش کارا دارند.

 

4 -  آبهاى دگرگونى

هرگاه آبهاى محصور بين ذرات رسوبى تحت تاثير فشار وحرارت ناشى از دگرگونى قرار گيرند،اين فشار وحرارت موجب مى شود تا آبها،فضاهاى بين دانه ها را ترک کنند وشروع به حرکت نمايندواين آبها مى توانند بعضى از مواد را در خود حل کنند وآنها را در شکستگيها وگسلها بصورت ذخاير رگه اى بر جاى مى گذراند.

 

5-  آبهاى ماگمايى

ماگما ماده روان سنگ ساز که بطريق طبيعى تشکيل شده،ونفوذ وخروج آن طى عمل سرد شدن(solidification) سنگهاى آذرين را بوجود مى آورد مى باشد. ماگماهاى مافيک واولترامافيک از مانتل بالايى منشا مى گيرند ولى ماگماهاى اسيدى اغلب حاصل ذوب آناتکسى پوسته قاره اى است ومقدار کمى از آن حاصل تفريق ماگماى مافيکى مى باشد.

ميزان آزاد شدن آب از يک گداخته ماگمايى که از افقهاى ژرف به افقهاى بالاتر پوسته راه مى يابد براى سنگهاى بازالتى وگرانيتى متفاوت است.

تبلور اين نوع مواد  معدنى همراه با سيليکاتها را مى توان تابع شرايط فيزيکوشيميايى ماگما، شعاع يونى عناصر شرکت کننده در ساختمان اين نوع ماده مواد معدنى وهمچنين درجه حرارت تبلور آنها دانست.

در صورتى که ماگماى اولترامافيکى – مافيکى در اقيانوسها بفرم سنگهاى آتشفشانى (exhalation) سرد شوند، اگر ترکيب شيميايى ماگما، عمق آب،شرايط ph,Eh آب وغيره مناسب باشد.ذخاير ماسيو سولفايد نوع مس- روى ويا نيکل-کبالت تشکيل خواهد گرديد.

-     بخش محدودى از ماگماهاى اولترامافيک که از اعماق بسيار زياد منشاء مى گيرند وبطور استثنائى گازهاى HCI,H2O,B,F,CO2 در آن خيلى زياد است کيمبرليت ها را تشکيل مى دهد،کيمبرليت ها بدليل وجود الماس وهمچنين وجود قطعاتى از سنگهاى مانتل بالايى وپوسته سياليک زيرين حائز اهميت مى باشند.

-     در ماگماهاى حد واسط واسيدى که مقدار آب آنها بالا است ،نحوه تشکيل ذخاير معدنى آنها با آنها با ماگماهاى مافيک واولترامافيک تفاوت دارد.چرا که مقدار آب موجود در اين ماگماها بين کمتر از 1 درصد تا 8 درصد درنوسان است.در ماگماهاى حد واسط واسيدى،آب وکمپلکس هاى B,CL,F وs--  از عوامل مهم در انتقال وتمرکز عناصر نظير Sn,Mo,Au,Zn,Pb  غيره شناخته شده است.عناصر داراى شعاع يونى بزرگ مانند U,Sn,Cu وغيره در فاز محلول متمرکز شده وبا يون هاى B-,F,Cl- و...... تشکيل کمپلکس هاى مختلف را مى دهند.وجود ترکيبات تمک(NaCl,KCl) در انکلوزيونهاى سيال معرف اهميت کمپلکس هاى کلريدى در محلول هاى ماگمايى است زيرا Cl عامل موثر در جذب يون هاى فلزى وانتقال آنها است در اين راستا فلزاتى مانندZn,Pb,Mn تشکيل کمپلکس هاى چهار وجهى وبا Cu +2 تشکيب کمپلکس دگر شکل يافته اند.در شرايط PH اسيدى وفشار پائين اکسيژنCl-و F-وSn2+ تشکيل کمپلکس هاى تريگونال هرمى شکل پايدار را مى دهد.

ارتباط ژنتيکى ذخاير فلزى خصوصاً MoوSn با f- به اثبات رسيده است وبهمين دليل عنصر F- در پى جويى ذخاير موليبدن وقلع از اهميت ويژه برخوردار است.

کاهش درجه حرارت وافزايش PH در محلول هاى ماگمايى سبب بى ثباتى کمپلکس هاى clوF- مى شود در نتيجه کانيهاى غنى از Cl-و F- نظير ميکا، توپاژ ،فلوريت وآپاتيت کريستاليزه مى شوند.اين کانيها در زون گرايزن ودر بخش فوقانى توده هاى نفوذى اسيدى در سيستم هاى قلع وموليبدن پورفيرى يافت مى شود ودر آنجا مواد معدن بصورت رگچه اى و پراکنده در بام آن قرار دارند.

هنگاميکه ماگمايى از نوع کوارتز مونزونيت حاوى آب ،به طرف سطح زمين حرکت کند، به ترتيب پيروکسن ،پلاژيوکلاز ،هورنبلند،فلدسپات هاى پتاسيک وکوارتز آن متبلور خواهد شد وهمزمان با آن محلول هاى غنى از Zn,pb,Cu وغيره در بالاى سيستم متمرکز مى شوند ودر شرايط مناسب تشکيل ذخاير مس پورفيرى را مى دهند.

 

ج- نحوه مهاجرت وانتقال مواد

بطور کلى حمل مواد معدنى :

» بصورت محلول ويا غير محلول در آب

» بصورت ترکيبات ساده يونى وبا ترکيبات پيچيده(کمپلکس)

 توسط ماگما،محلول هاى ماگمايى،گرمابى وآبهاى سطحى صورت مى گيرد مواد معدنى در محلول هاى ماگمايى وگرمابى اغلب به صورت کمپلکس هاى مختلف حمل مى شوند.از جمله:

 

»  عناصر Cu,Ag,Zn,Pb بصورت کمپلکس هاى کلريدىCl-

»  عناصر Sb,As,Hg,Au در حرارت پائين ودر محلول هاى گرمابى بصورت کمپلکس هاى بى سولفيدى-H2S,HS

» عناصر Mo,Sn در محلول هاى ماگمايى بصورت کمپلکس هاى فلوئور(F-) حمل مى شوند.

در شرايط Ph وEh  مناسب،بعضى از مواد بصورت محلول وبا غير محلول بوسيله آبهاى سطحى وفرورو از محيط اوليه جابجا شده ودر محيط مناسب ثانويه نظير ذخاير پلاسرى وذخاير اورانيوم رسوبى(ذخاير رسوب شيميايىChemical precipitate)را بر جاى مى گذارند.

 

د- نحوه ته نشينى مواد معدنى

مواد معدنى تحت تاثيرعوامل:

» وزن مخصوص

»  تغييرات PH,Eh

» تغييرات درجه حرارت وفشار

 

وزن مخصوص  : وزن مخصوص مواد معدنى ،يکى از فاکتورهاى مهم در ته نشينى وتجمع آنها است.نظير ذخاير پلاسرى که مواد به علت مقاومت شيميايى شان پس از حمل مکانيکى در محلى که متناسب با وزن مخصوص آنها باشد تجمع پيدا مى نمايند.

در ماگماى مافيک-اولترمافيک (که ترکيب شيميايى مناسب دارند) کانيهايى که وزن مخصوص آنها بالاست نظير کروميت،مگنتيت ،پنتلانديت وغيره همزمان با سيليکاتهايى چون اوليوين ، پيروکسن ها متبلور مى شوند و ماگماى باقى مانده در بردارنده کانيهاى با وزن مخصوص سبکتر مى گردد.

 

 تغييرات Ph,Eh  : دانشمندى سوئدى به نام Svant Arrhenius تجزيه الکتروليتى (Electrolytic dissociation) را پيشنهاد نمود بر اين مبنا که:

طى عمل تجزيه الکتروليتى برخى ملکولهاى يک ماده در يک محلول رقيق ، متلاشى شده ،  يون ها با بار مثبت (کاتيون) (positive charges) و يونهاى با بار منفى آنيون (negative charges) در آن از هم جدا مى شوند. گسترش اين فروپاشى وابسته به ضريب ثابتى است .

اين مقدار ثابت ضريب فروپاشى بيشتر به ترکيب ماده محلول و دماى محلول بستگى دارد. به طوريکه افزايش دماى محلول باعث افزايش ضريب ثابت فروپاشى مى شود. محلولها و آب خالص خود نيز فروپاشيده يا تجزيه شده به يک کاتيون هيدرژن (H+) ويک آنيون هيدروکسيل ( (OH- تبديل مى شود.

لگاريتم (LOG 10) عکس غلظت يون هاى هيدروژن در يون محلول آبى را انديس غلظت يون هيدروژن(Index of hydrogen ion concentration) در نظر مى گيرند که به آن PH مى گويند . مقدار آن اگر 7 باشد PH سترون يا خنثى است،PH با افزايش دما و فشار پايين مى آيد.

شاخص ديگرى که براى مشخص کردن محلول هاى کانه دار اهميت دارد پتانسيل اکسيداسيون –احياء Oxidation –reduction potential(Eh) مى باشدو نشانگر فشار جريان الکتروليتى است که در مدت اکسيداسيون –احياء ميان مواد در حال واکنش جريان الکتريکى است که در مدت اکسيداسيون-احياء ميان مواد در حال واکنش بوجود مى آيد.اين شاخص بر حسب ميکروولت بيان مى شود وممکن است مثبت يا منفى باشد در مورد آب اين انديس گنجايش عوامل اکسيده کننده را براى گرفتن هيدروژن وگنجايش عوامل احياء کننده را براى گرفتن اکسيژن نشان مى دهد وبه اين ترتيب حدى پايه از جدا شدن الکترونها در مورد مواد اکسيده کننده واحياء‌شونده بدست مى آيد.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۷ساعت 23:44  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

بلور

بلور شکلی از ماده جامد است که در آن مولکولها ٬ اتمها و یونها با آرایشی منظم در کنار یکدیگر قرار دارد . تکرار این آرایش منظم در سه جهت فضایی سبب بزرگتر شدن بلور می شود . نظم بیرونی بلورها ٬ بر اثر نظم درونی آنهاست. بدلیل همین نظم ٬ سطحهای خارجی بلورها صاف و هموار هستند . این سطحهای صاف با یکدیگر زاویه هایی می سازند که اندازه های آنها در بلورهای یک ماده همواره ثابت است . یکی از راههای تشخیص بلورها ٬ از یکدیگر اندازه گیری زاویه بین سطحهای آنهاست . بلورها به شکلهای مکعب ٬ منشور ٬ هرم و چند وجهیهای مختلف هستند و معمولا" سطحها و زاویه های هر شکلی از آنها مشابه و قرینه یکدیگرند .


تبلور
بلورها بر اثر تغییر فشار و دما در محلولها ٬ مواد مذاب ٬ مواد جامدو بخار بوجود می آید . مثلا" بر اثر کاهش دما بلورهای برف ٬ از ابر و بلورهای نمک طعام از آب شور دریاچه های نمکی جدا می شوند . غلظت آب این دریاچه های شور ٬ بر اثر تبخیر یا کاهش دما ٬ به حالت اشباع و فوق اشباع در می آید و بلورهای نمک از آن جدا می شود . بلورهای تشکیل دهنده سنگهای آذرین از سرد شدن ماگما ( سنگهای ذوب شده درون زمین ) به وجود می آیند . بلورهای سنگهای دگرگون مانند سنگ مرمر از تاثیر دما و فشار زیاد بر سنگهای دیگر شکل می گیرند . به فرآیند تشکیل بلورها تبلور گفته می شود .
هنگامی که دما یافشار تغییر می کند و یا تبخیر روی می دهد و شرایط مناسب تبلور ایجاد می شود ٬ اتمهای مواد به یکدیگر می پیوندند . این اتمها معمولا" در اطراف ذرات موجود در محیط جمع می شوند . این ذرات هسته تبلور نامیده می شوند . هسته تبلور از ذرات ناخالص یا بلورهای خرد شده یک ماده تشکیل می شود . گاهی نیز شماری از اتمهای ماده اصلی کنار هم قرار می گیرند و هسته تبلور را می سازند . اتمهای دیگر نیز به تدریج در اطراف این هسته جمع می شوند و با آرایشی منظم در کنار یکدیگر قرار می گیرند . کوچکترین واحد ساختاری منظم هر بلور را سلول اولیه آن بلور می نامند .


دستگاههای بلورشاختی

در طبیعت شکل سلول اولیه در بلور کانیهای مختلف تفاوت دارد . به طور کلی شش نوع سلول اولیه در نتیجه شش نوع بلور کانی وجود دارد . هر یک از این شش نوع بلور متعلق به یک دستگاه بلور شناختی است . دستگاههای بلور شناختی عبارتند از مکعبی ٬مربعی ٬راست لوزی ٬تک شیب ٬سه شیب ٬. شش وجهی .
در دستگاه مکعبی هر سه محور ( سه جهت فضایی ) یا هم مساوی و بر هم عمود هستند مانند بلورهای نمک طعام و سولفید آهن .


دستگاه مربعی
:فقط دو محور با هم مساوی هستند اما اندازه محور سوم با آنها یکی نیست . این سه محور نیز بر هم عمود هستند . در این دستگاه ساده ترین بلور به شکل منشور است که سطح قاعده آن مربع است مانند بلورهای اکسید قلع و اکسید تیتان .

دستگاه راست لوزی
:محورها نا مساوی اما بر یکدیگر عمود هستند . ساده ترین بلور در این دستگاه منشوری است که قاعده آن به شکل لوزی یا مستطیل است . مانند بلورهای گوگرد و کربنات کلسیم .

دستگاه تک شیب
:سه محور نابرابرند و دو تا از آنهابر هم عمودند مانند بلورهای میکا٬ تالک و گچ آبدار.

دستگاه سه شیب
:سه محور نابرابرند و هیچیک بر هم عمود نیستند . در بلور ساده سه شیب همه وجه ها متوازی الاضلاع هستند . مانند بلورهای گروهی از فلدسپاتها .

دستگاه شش وجهی
:چهار محور وجود دارد که طول سه محور آن برابر است . این سه محور در یک صفحه قرار دارندو با هم زاویه ١٢٠ درجه می سازند . محورچهارم عمود بر آنهاست مانند بلورهای کوارتز .

در هر یک از دستگاهها ٬ بلورها را بر اساس تقارن موجود در آنها به رده هایی تقسیم
می کنند . در شش دستگاه بلور شناختی ٣٢ رده بلوری تشخیص داده شده است .
هنگام تشکیل بلورها ٬ اگر فضا و زمان و شرایط مناسب وجود داشته باشد بلورهای درشتی بوجود می آیند . این بلورها را بصورت تک بلور می توان مشاهده و بررسی کرد و رده و دستگاه بلور شناختی آنها را مشخص کرد . اگر شرایط مناسب نباشد ٬ بلورها به اندازه های کوچکتر و بصورت مجموعه ها و توده های ریز تشکیل می شوند . گاهی بلورها به قدری ریزهستند که نمی توان آنها را با چشم دید و برای مطالعه آنهاازذره بین ٬
میکروسکوپهای نوری و الکترونی و اشعه ایکس استفاده می شود .

مقدمه
با نگاه کردن به ساختار داخلی بلورها ، دانشمندان امروزه می‌دانند که بلورها به این دلیل همیشه شکلهای منظم و قابل شناسلیی دارند که اتمهای داخل آنها همیشه به شکل الگوهای مشخصی که شبکه نام دارند در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. خواص یک بلور به شبکه آن بستگی دارد. به عنوان مثال الماس به این دلیل بسیار سخت است که اتمهای آن با پیوندهای بسیار قوی به هم متصل شده‌اند و یک شبکه مستحکم را بوجود آورده‌اند. دانشمندان شبکه بلورها را با استفاده از اشعه ایکس مطالعه می‌کنند. این مطالعات آشکار ساخته است که همه بلورها را می‌توان فقط به هفت ساختار پایه طبقه بندی کرد، که با ساختار شبکه هر بلور تعیین می‌شود.







تاریخچه
در پی کشف پراش اشعه‌های ایکس توسط رونتگن و انتشار یک رشته محاسبات و پیش‌بینیهای ساده و موفقیت آمیز در مورد ویژگیهای بلورین ، بررسی ساختارهای بلوری بصورت دقیقتر شروع گردید. ناظرهای اولیه با توجه به نظم شکل خارجی بلورها به این نتیجه رسیدند که بلورها از تکرار منظم سنگ بناهای همانند بوجود می‌آیند. زمانی که بلوری در شرایط محیطی ثابت رشد می‌کند، شکل آن در حین رشد تغییر نمی‌کند، گویی سنگ بناهای همانند بطور پیوسته به آن افزوده می‌شوند. این سنگ بناها ، اتمها یا گروههایی از اتمها هستند، که بلور یک آرایه متناوب سه بعدی از اتمهاست. این موضوع با این کشف کانی شناسان در قرن هیجدهم که اعداد شاخص جهتهای تمام وجوه بلور اعداد درستند، آشکار شد.
آزمایش ساده
یک لیوان معمولی برداشته و آن را از آب پر کنید. حال مقداری شکر در داخل لیوان ریخته و آن را با قاشق به هم بزنید، تا شکر کاملا در آب حل گردد. این عمل را تا جایی ادامه بدهید که دیگر شکر اضافه شده به آب لیوان در آن حل نشود و در لیوان ته نشین گردد. چنین محلولی را اصطلاحا محلول اشباع شده آب و شکر می‌گویند. حال یک دانه حبه قند را که قسمتی از آن شکسته شده است و بصورت مکعب کامل نمی‌باشد، انتخاب کنید.

حال حبه قند را بوسیله یک تکه نخ بسته و در داخل لیوان آویزان کنید. بعد از چند روز ملاحظه می‌کنید که قسمت شکسته شده حبه قند کاملا ترمیم یافته و حبه قند بصورت مکعب کامل در آمده است. این آزمایش نمونه بسیار ساده از رشد بلور است.
ساختار کلی
بلور ایده آل از تکرار بی پایان واحدهای ساختاری همانند در فضا بوجود می‌آید. در ساده‌ترین بلورها ، مانند مس ، نقره ، آهن و فلزات قلیایی ، این واحدهای ساختاری یک تک اتم است. در اکثر مواد واحد ساختاری شامل چندین اتم یا ملکول است. در بلورهای معدنی این تعداد تا حدود 100 و در بلورهای پروتئین به 10000 می‌رسد. ساختار تمام بلورها بر حسب شبکه‌ای که به هر نقطه آن گروهی از اتمها متصل هستند، توصیف می‌گردد، این گروه اتمها را پایه می‌گویند، پایه در فضا تکرار می‌شود تا ساختار بلور را تشکیل دهد.
ساختار بلوری غیر ایده آل
از نظر بلورنگاران کلاسیک ، بلور ایده‌آل از تکرار دوره‌ای واحدهای یکسان در فضا شکل می‌گیرد. ولی هیچ دلیل عمومی وجود ندارد که بلور ایده‌آل حالت مینیمم انرژی اتمها در صفر مطلق باشد. در طبیعت ساختارهای بسیاری وجود دارند که با آنکه منظم هستند، کاملا دوره نیستند. نظر ایده‌آل بلورنگاران لزوما یک قانون طبیعت نیست. بعضی از ساختارهای غیر دوره‌ای ممکن است فقط فرا پایدار باشند و طول عمر بسیار درازی داشته باشند.
انوع ساختار بلوری
انواع مختلف ساختارهای بلوری وجود دارند که چند مورد از ساختارهای بلوری ساده و مورد توجه همگانی عبارتند از:
 بلور مکعبی مرکز سطحی (fcc) :
در این حالت سلول یاخته بسیط ، لوزی رخ است. بردارهای انتقال بسیط نقطه شبکه واقع در مبدا را به نقاط شبکه واقع در مراکز وجوه وصل می‌کنند.

* بلور مکعبی مرکز حجمی (bcc) :
در این حالت یاخته بسیط لوزی رخی است که هر ضلع آن برابر است و زاویه بین اضلاع مجاور است.

* بلور کلرید سدیم Nacl :
در این حالت پایه شامل یک اتم Na و یک اتم Cl است که به اندازه نصف تعداد اصلی مکعب یکه از هم فاصله دارند.

* بلور کلرید سزیم CsCl :
در این حالت در هر یاخته بسیط یک مولکول وجود دارد. هر اتم در مرکز مکعبی متشکل از اتمهای نوع مخالف قرار دارد.

* ساختار بلوری تنگ پکیده شش گوش (hcp) :
در این ساختار مکانهای اتمی یک شبکه فضایی را بوجود نمی‌آورند. شبکه فضایی یک شش گوشی ساده است که به هر نقطه شبکه آن پایه‌ای با دو اتم یکسان مربوط می‌شود.







* ساختار الماسی :
در این حالت شبکه فضایی fcc است. این ساختار نتیجه پیوند کووالانسی راستایی است.

* ساختار مکعبی سولفید روی ZnS :
ساختار الماس را می‌توان بصورت دو ساختار fcc که نسبت به یکدیگر به اندازه یک چهارم قطر اصلی جابجا شده‌اند، در نظر گرفت. ساختار مکعبی سولفید روی از قرار دادن اتمهای Zn روی یک شبکه fcc و اتمهای S رویی شبکه fcc دیگر نتیجه می‌شود.

* ساختار شش گوشی سولفید روی (و ورلستاین):
اگر فقط اتمهای همسایه اول را در نظر بگیرید، نمی‌توان بین دو حالت ZnS مکعبی و شش گوشی فرق گذاشت. اما اگر همسایه‌های دوم را در نظر بگیریم می‌توان این دو حالت را از هم تمییز داد.

علت مطالعه ساختارهای بلوری
از آنجا که بیشترقطعات الکترونیکی مانند دیود ، ترانزیستور و ... از بلورها ساخته می‌شود. همچنین به دلیل گسترش روز افزون وسایل الکترونیکی و توجه بیش از حد به ساختن ریزتراشه‌های کامپیوتری با ابعاد بسیار کم ، توجه فوق العاده به سمت بلور شناسی و مطالعه ساختارهای بلوری شده است. و دانشمندان مختلف در سطح جهان مطالعات وسیعی را در این زمینه انجام می‌دهند، که از آن جمله می‌توان به فعالیتهای انجمن نانوتکنولوژی اشاره کرد.

خواص بلور ها
مقدمه
در بلورها پراکندگی و فاصله اجزا ٬ دارای نظم هندسی ویژه‌ای است که معمولا" در تمام جهتها یکسان نیست. برخلاف بلورها در جامدهای بی شکل یا غیر بلورین پراکندگی و فاصله اجزای سازنده آنها در همه جهتها یکسان است. از اینرو بعضی از خواص فیزیکی جامدهای غیر بلورین ٬ مانند رسانایی گرمایی ٬ انتشار نور و رسانایی الکتریکی نیز در همه جهتها یکسان است. به این جامدهای غیر بلورین همسانگرد (ایزوتروپ) می‌گویند. چون خواص فیزیکی بیشتر جامدهای بلورین در جهتهای مختلف متفاوت است به آنها ناهمسانگرد می‌گویند. تنها بلورهایی که در دستگاه مکعبی متبلور می‌شوند مانند اجسام غیر بلورین عمل می‌کنند، چون در سه جهت فضایی دارای ابعاد مساوی هستند.




کاربرد ناهمسانگردی
پدیده ناهمسانگردی سبب پیدایش خواصی در بلورها می‌شود که کاربردهای مختلف و مهمی در صنعت دارند. مثلا" اگر بلورهایی مانند کوارتز و یا تورمالین را از دو طرف بکشیم و یا فشار دهیم در جهت عمود بر فشار یا کشش دارای بار الکتریکی مخالف یکدیگر می‌شوند. اگر جهت این فشار یا کشش را عوض کنیم نوع بار الکتریکی تغییر می‌کند، به این پدیده پیزوالکتریک می‌گویند.
گرما در بعضی از بلورها الکتریسته ایجاد می‌کند و سبب می‌شود یک سوی آنها بار مثبت و سوی مقابل بار منفی بیابد. در نتیجه میان این دو سو اختلاف پتانسیل الکتریکی بوجود می‌آید. همچنین اگر به این بلور جریان الکتریکی متناوب وصل کنیم، بلورها به تناوب منبسط و منقبض می‌شوند و بر اثر ارتعاش ٬ صوت تولید می‌کنند. از این خاصیت برای تولید صوت ٬ ماورای صوت ٬ نوسانهای الکتریکی ٬ ساختن میکروفونهای بلوری و سوزن گرامافون استفاده می‌شود.
خواص نیم رسانایی
بعضی از بلورها مانند بلور عنصرهای ژرمانیم ٬ سیلیسیم و کربن خاصیت نیم رسانایی دارند و تا اندازه‌ای جریان الکتریکی را از خود عبور می‌دهند. اگر بلورهای نیم رسانا را گرما دهیم و یا در مسیر تابش نور قرار دهیم٬ مقاومت الکتریکی آنها کم می‌شود و الکتریسیته را بهتر عبور می‌دهد. نیم رساناها در صنایع الکترونیک و مخابرات بصورت دیود و ترانزیستور و قطعه‌های دیگر الکترونیکی بکار می‌روند. دیود یا یکسو کننده از دو قطعه بلور نیمه رسانا ساخته می‌شود و برای یکسو کردن جریانهای متناوب بکار می‌رود. ترانزیستور از سه قطعه بلور نیم رسانا تشکیل می‌شود و برای تقویت جریانهای ضعیف و یکسو کردن جریان متناوب بکار می‌رود. دیودها و ترانزیستورها از قسمتهای اصلی گیرنده‌ها و فرستنده‌های رادیو و تلویزیون هستند.
پدیده دو شکستی
بعضی از بلورها نور را به دو دسته پرتو تقسیم می‌کنند، بر اثر این پدیده در کانیهای شفاف ٬ مانند کربنات کلسیم شکست مضاعف ایجاد می‌شود. اگر نوشته‌ای را زیر کربنات کلسیم قرار دهیم بصورت دو نوشته دیده می‌شود.
بعضی از بلورها خاصیت جذب انتخابی دارند. مانند بلور تورمالین که پرتوهای نور را به دو دسته تقسیم می‌کند. یک دسته آنها را جذب می‌کند و دسته دیگر را از خود عبور می‌دهد. از این خاصیت برای ساختن فیلمها و عدسیهای قطبنده (پلاریزان) و برای کاهش شدت نور چراغهای اتومبیل استفاده می‌شود. عدسیهای قطبنده را در ساختن ابزارهای نوری مانند میکروسکوپهای قطبنده (پلاریزان) را از ورقه نازک پولاروید (ورقه شفاف و نازک نیترات سلولز) می‌پوشانند.





خواص ساختاری
بعضی از ویژگیهای بلورها به نوع و موقعیت پیوند بین مولکولهای آنها بستگی دارد. مثلا" هر چه پیوند اجزای یک بلور قویتر باشد نقطه ذوب آن بالاتر و سختی و مقاومت آن بیشتر است، مانند بلورهای الماس و گرافیت که از نظر ترکیب شیمیایی یکسان هستند و هر دو از کربن تشکیل شده‌اند، اما به دلیل تفاوت در پیوند شیمیایی میان اتمهای آنها سختی و مقاومت گرافیت کم ، اما سختی و مقاومت الماس بسیار زیاد است. بعضی از بلورها به سبب شکل پیوندهای داخلی ٬ در امتدادهای معینی به آسانی می‌شکنند، مانند بلور نمک طعام و بعضی به آسانی ورقه ورقه می‌شوند، مانندبلورهای میکا. از خاصیت سختی و مقاومت بلورها در ساختن انواع کاغذها و تیغه‌های سمباده و همچنین در ساعت سازی استفاده می‌کنند.

بلور شناسی
نگاه اجمالی
بلور شناسی ، علم مطالعه بلورهاست. با ارائه روشی برای توضیح چگونگی تعیین خواص فیزیکی ماده از روی سطح آن ، یعنی اصل تقارن بلور شناسی بصورت علمی مستقل در آمد. در دهه 1880 ، فیزیکدانان شواهد کافی گرد آورده بودند که پدیده‌های مختلفی از قبیل در شکستگی ، انبساط گرمایی ، وقف الکتریسیته و پیزو الکتریسیته را باید با استفاده از شکل بلور توضیح داد. برای مطالعه بلورها روشهای مختلفی وجود دارد که از مهمترین آنها بلور شناسی توسط اشعه ایکس و روشهای پراش الکترون.


سیر تحولی و رشد
مطالعه بلورها به دوران یونانیها و رومیها و مطالعات کوارتزهای گوناگون ، توسط ننوفراستو و پلینیو ، باز می‌گردد. در سده هفدهم نخستین تلاشها برای توصیف نظم ساختاری بلورها به عمل آمد. رابرت هوک اظهار داشت که مشکل کوارتز را با فرض این که کوارتز از آرایش تناوبی کره‌هایی تشکیل شده باشد، می‌توان توضیح داد. کریستیان هویگنس به منظور توصیف پدیده دو شکستی نور ، فرض کرد که کلسیت از آرایش تناوبی بیضیهای دوار تشکیل شده است. در سال 1784 ، ژنه ژوست هادی این فرض را مطح کرد که در بلورها مولکولها در گروههایی به شکل متوازی السطوح قرار گرفته‌اند. در آرایش فضایی این گروهها می‌تواند شکل بلوری ماکروسکوپیکی مشاهده شده را توضیح دهد.

در سال 1827 اوگوست کوشی معادله مربوط به کشسانی را بدست آورد و با این مطالعات و با استفاده از بیست و یک پارامتر توانست شرح دهد، چگونه جسم جامد تحت اثر کنش خارجی معلوم کرنش می‌کند. او به مطالعات خود ادامه داد و دریافت که برای توصیف بلورها با توجه به طبیعت شبکه‌ای‌ آنها به پارامترهای کمتری نیاز است. پنج سال بعد توانست ارنست نویمن این نتیجه‌ها را برابر مطالعه برهمکنش میان نورد ماده بر اساس مکانیک بکار برد. او فرض کرد که نور از ذرات خردی درست شده است. دانشجوی وی والدر سار فوگست که بعدها استاد دانشگاه کوتینگتون شد، نخستین کسی بود که تمام اطلاعات و دستاوردهای مربوط به ارتباط میان خواص فیزیکی و ساختار بلورها را در تناوبی گرد آورد.
بلورشناسی نوین
در سال 1912 ، بلورشناسی نوین متولد یافت. در آن سال ماکس و گروهش تصویری از پراش پرتوهای ایکس توسط بلور 3ns بدست آوردند. این آزمایشها سرشت موجی پرتوهای ایکس را ، که ویلهم کنراد رونتگن در اواخر سده نوزدهم کشف کرده بود و همچنین آرایش تناوبی خوشه‌های اتمها را در دوران بلور به اثبات رساند. ویلیام لارش براک و پدرش ، ویلیام هنری براگ در همین زمینه به پژوهش پرداختند و معادله مشهور زیر را بدست آوردند:


2sinӨ = nλ

که در آن d فاضله میان صفحه‌ای خانواده معینی از صفحه‌های بلوری ، n که مرتبه بازتاب نامیده می شود، عدد طبیعی λ طول موج ایکس مورد استفاده و Ө زاویه فرود و زاویه بازتاب باریکه است. این معادله می‌گوید که کدام زاویه برای بازتاب با طول موج و خانواده صفحه‌های خاص مناسب است، بازتابهایی که از لحاظ هندسی مجازند در طبیعت یافت می‌شوند.


بلور شناسی با پرتو ایکس
اگر نمونه‌ای از تک بلور را با استفاده از پرتوهای سفید ایکس ، پرتوهایی که نه یک طول موج ، بلکه گستره‌ای از طول موجها را در بردارد مورد مطالعه قرار دهیم. نقش خون لاوه بدست می‌آید تحت این شرایط در معادله 2dsinӨ = nλ می‌تواند مقادیری زیاد داشته باشد. اما Ө زاویه‌ای میان پرتو فرودی و صفحه ، برای یک خانواده صفحات خاص مقداری ثابت است. معمولا طول موجی مانند λ وجود دارد که در معادله براگ صدق می‌کنند و بازتاب رخ می‌دهد.

اگر نمونه‌ای را با فیلم عکاسی یا آشکارسازی جدید دیگری احاطه کنیم. در نقاط مختلف روی فیلم لکه‌هایی بدست می آوردیم که به پرتوهای بازتابیده از خانواده‌های مختلف صفحات بلور مربوط می‌شوند. با پردازش این داده‌ها به طریق ریاضی به آنچه نقش پراشی را بوجود می‌آورد می‌توان پی برد. در نتیجه ، ساختار میکروسکوپی بلور را معین می‌کند، یعنی می‌توان فهمید شبکه بلوری این ساختار چگونه است و چه اتمهایی در تلاقی شبکه‌ای قرار دارند.


روش پودری
برای مطالعه بلور شناسی توسط اشعه ایکس روشهای استاندارد دیگری هم وجود دارند که در این میان روش پودر از همه رایجتر است. در روش پودر بجای تک بعدی از نمونه‌ای استفاده می‌شود که بصورت بلورهای کوچکی به ابعاد 1µm یا کمتر خرده شده است. در این روش باریکه تک فام از پرتوهای ایکس به نمونه تابیده می‌شود. و در این حال برای هر خانواده خاصی از صفحات تعداد زیادی بلورک با سمتگیری مناسب پیدا می‌شوند که بازتاب براگ فرودی است. اما تند چتری که هر تکه از پارچه آن با دسته چتر زاویه‌ای یکسان می‌سازند. باریکه‌های بازتابیده روی مخروطی قرار می‌گیرند که گشودگی آن دو برابر گشودگی مخروط قبلی است. زیرا باریکه بازتابیده نسبت به باریکه اولیه زاویه 2Ө می‌سازد و این در حالی است که زاویه بین صفحه و باریکی اولیه برابر Ө است.

اگر فیلم عکاسی را در راه باریکه خروجی قرار دهیم، از تلاقی مخروط اخیر با صفحه عکاسی یک دایره بدست می‌آید: فیلم عکاسی را معمولا به شکل نوار باریک دایره‌ای در می‌آوردند و آنرا روی صفحه‌ای که شامل باریکه خروجی است قرار می‌دهیم. فیلم را سوراخ می‌کنند تا باریکه بتواند به نمونه برسد. از تلاقی مخروطهای بازتابشی مربوط به صفحه‌های مختلف بلور فیلم نقش پراشی خطی بدست می‌آید.


بلور شناسی به روش پراش الکترون
در آغاز دهه 1990 روشهای جدیدی پیدا شدند که مشاهده مستقیم سطحهای بلورین را امکان می‌سازند. درک تغییرات ریخت شناسی که هنگام رویاندن بلور برای کاربردهای الکترونیک روی می‌دهند. با استفاده از پراش الکترون بجای پرتو ایکس و تحت زاویه‌ای کم از سطح بلورها حاصل شده است. با استفاده از میکروسکوپ تونلی روبشی برای نخستین بار ، امکان مشاهده مستقیم ساختار شبکه‌ای بلورها از طریق مشاهده اتم منفرد فراهم شد.

رشد بلور
دیدکلی
پیشرفت تکنولوژی قطعات حالت جامد نه تنها به توسعه مفاهیم قطعات الکترونیکی بلکه به بهبود مواد نیز وابسته بوده است. شرایط رشد بلورهای نیم رسانا که برای ساخت قطعات الکترونیک استفاده می‌شود، بسیار دقیق‌تر و مشکل‌تر از سایر مواد است. علاوه بر این که نیم رساناها باید به صورت تک بلورهای بزرگ در دسترس باشند، باید خلوص آنها نیز در محدوده بسیار ظریفی کنترل شود. مثلا تراکم بیشتر ناخالصیهای مورد استفاده در بلورهای سیلیسیوم فعلی از یک قسمت در ده میلیارد کمتر است. چنین درجاتی از خلوص ، مستلزم دقت بسیار در استفاده و بکارگیری مواد در هر مرحله از فرآیند ساخت است.

تاریخچه
رشد سیلیسیوم تک بلور اولین بار در آغاز و میانه دهه 1950 انجام گرفت که هم اکنون نیز در ساخت مدارهای مجتمع از آن استفاده می‌شود.


روشهای رشد بلور



رشد از مذاب
یک روش متداول برای رشد تک بلورها ، سرد کردن انتخابی ماده مذاب است به گونه‌ای که انجماد در راستای یک جهت بلوری خاص انجام می‌پذیرد.
یک مثال
ظرفی از جنس سیلیکا (کوارتز شیشه‌ای) در نظر بگیرید که دارای ژرمانیوم (Ge) مذاب است و می‌توان آن را طوری از کوره بیرون آورد که انجماد از یک انتها شروع شده به تدریج تا انتهای دیگر پیش رود. با قرار دادن یک دانه بلوری کوچک در نقطه شروع انجماد می‌توان کیفیت رشد بلور را بالا برد. شکل بلور بدست آمده توسط ظرف ذوب تعیین می‌شود. ژرمانیوم ، گالیم آرسنیک (GaAs) و دیگر بلورهای نیم رسانا اغلب با این روش که معمولا روش بریجمن (Bridgman) افقی نامیده می‌شود، رشد داده می‌شوند.


معایب رشد بلور در ظرف ذوب
در این روش ماده مذاب با دیوارهای ظرف تماس پیدا می‌کند و در نتیجه در هنگام انجماد تنش‌هایی ایجاد می‌شود که بلور را از حالت ساختار شبکه‌ای کامل خارج می‌سازد. این نکته بویژه در مورد Si که دارای نقطه ذوب بالایی بوده و تمایل به چسبیدن به مواد مذاب را دارد، مشکل جدی است.


روش جایگزین
یک روش جایگزین ، کشیدن بلور از مذاب در هنگام رشد آن است. در این روش یک دانه بلوری در داخل ماده مذاب قرار داده شده و به آهستگی بالا کشیده می‌شود و به بلور امکان رشد بر روی دانه را می‌دهد. معمولا در هنگام رشد ، بلور به آهستگی چرخانده می‌شود تا علاوه بر هم زدن ملایم مذاب از هر گونه تغییرات دما که منجر به انجماد غیر همگن می‌شود، متوسط گیری کند. این روش ، روش چوکرالسکی (Czochoralski) نامیده می‌شود.


پالایش ناحیه‌ای و رشد ناحیه شناور
استفاده از ناحیه مذاب متحرک به خصوص وقتی که رفت و برگشتهای متعددی در راستای شمش انجام می‌پذیرد، موجب خلوص قابل توجهی در ماده اولیه می‌شود. این فرایند پالایش ناحیه‌ای نامیده می‌شود. تکنیکهای متداول برای ذوب شمش عبارتند از : تابش گرما از یک گرماده مقاومتی ، گرمایش القایی و گرمایش بوسیله بمباران الکترونی در فصل مشترک مایع و جامد که در حال انجماد است. توزیع خاصی از ناخالصیها بین دو فاز وجود خواهد داشت، کمیت مهمی که این ویژگی را مشخص می‌کند، ضریب توزیع Distribution Coefficient است که به صورت نسبت تراکم ناخالصی در جامد به تراکم آن در مایع در حالت تعادل تعریف می‌شود.

ضریب توزیع تابعی از ماده ، ناخالصی دمای مرز مشترک بین جامد و مایع و سرعت رشد است. اگر مرورهای متعددی صورت گیرد، طول بیشتری از شمش خالص شده و پس از مرورهای متعدد اکثر ناخالصی‌ها به انتهای شمش کشیده می‌شود که می‌توان آن را برید و جدا کرد و در نتیجه یک بلور با خلوص خیلی زیاد باقی می‌ماند. ضریب توزیع که روند بالایش ناحیه‌ای را کنترل می‌کند، در هر گونه رشد از مذاب نیز اهمیت دارد

منبع:www.maghaleh.net

+ نوشته شده در  یکشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۸۶ساعت 11:2  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

گزارش كار بازديد زمين شناسي

 

با عرض سلام و ادب .

اين گزارش برگي نوين است از كار دانشجويان معدن دانشگاه صنعتي سهند

تهيه كنندگان :

يعقوب زرشناس ـ حسين نوروزي ـ پيام علي پناهي ـ عارف فاقدي ـ وحيد طريحي

استاد مربوطه : جناب آقاي مهندس فريد آزاد . 

براي مشاهده از اين گزارش كار خواهشمنديم بر روي ادامه مطلب كليك كنيد .

البته فقط صفحات ۱ الی ۲۵ گزارش در این سایت قرار گرفته است .

در صورت تمایل برای هر یک از بازدید کنندگان عزیز مفتخرم

 متن کامل به صورت ایمیل برای آن شخص ارسال کنم .

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه سوم بهمن ۱۳۸۶ساعت 13:39  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

تصویری از کانی ها

 به خواسته یکی از شما عزیزان:


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم دی ۱۳۸۶ساعت 11:24  توسط اتابك محرمي  | 

سنگهاى شفابخش

سنگهاى شفابخش براى کودکان

به نظر مى رسد که کودکان نوعى جاذبه و گرايش طبيعى نسبت به سنگها دارند و دلشان مى خواهد هر نوع سنگ يا کريستالى را از زمين برداشته و آن را به طور کامل کشف کنند . در اين گونه مواقع ، آنها تمام حواس خود را بکار مى گيرند و دوست دارند بفهمند هر کريستالى به چه چيزى شباهت دارد ، آن را با سرانگشتان خود لمس مى کنند ، يا حتى کريستال را به ساير نقاط بدن خود مى مالند . آنها کنجکاوند که بدانند وقتى که يک کريستال به زمين يا درون آب مى افتد چه صدايى مى دهد ، و يا چه بو و مزه اى دارد .بعضى کودکان از حواس فراوانى خود استفاده مى کنند تا بگويند که کريستالها به آنها چه مى گويند . حتى بدون اينکه آموزشى به آنها داده شده باشد به گونه اى اسرارآميز ، از سنگها براى درمان خود استفاده مى کنند . بچه ها خيلى سريع مى توانند نسبت به نيروى درمانى سنگها واکنش نشان دهند .فرزندان خود را به فروشگاههاى سنگ و جواهر آلات و سنگهاى معدنى ، نمايشگاهها و موزه هاى سنگهاى قيمتى ، يا مناطقى مثل غارها و معادن ببريد و بگذاريد سنگ کريستالى را که دوست دارند بردارند . آنها اغلب اوقات کريستالهايى را که براى بهبود و درمان آنها مفيد است انتخاب مى کنند . يکبار من با دختر چهارده ساله اى به يکى از اين نمايشگاههاى سنگ رفتم و او از ميان همه سنگها ، سنگ کريستالى به نام (( اشک سرخپوست)) را انتخاب کرد که براى درمان افسردگى و غم مورد استفاده قرار مى گيرد . اين دختر بچه آن سنگ را محکم در دستش گرفت و گفت : (( من مى خواهم که اين سنگ هميشه همراهم باشد! )) از مادرش پرسيدم که آيا به تازگى کسى در خانواده تان فوت کرده است و او با تعجب جواب داد: (( من برادرم را چهار هفته قبل از دست دادم ، اما ما در اين مورد چيزى به او نگفته ايم )) . دخترک به طور آشکار ناراحتى و اندوه خانواده اش را احساس کرده بود و احتياج به يک سپر محافظ داشت تا خود را از احساسات ناخوشايند اطرافيانش در امان نگه دارد .در ادامه فهرستى از سنگهاى مختلف ارائه داده ام که به سلامت بچه ها کمک مى کند . اجازه بدهيد فرزندتان اين نوع سنگها را در جيبش بگذارد و هميشه به همراه داشته باشد و حتى موقع خواب و استراحت هم سنگ مخصوصش را پيش خود نگه دارد .

 

ياقوت ارغوانى

 ياقوت ارغوانى يکى از بهترين سنگهاى شفابخش است . خاصيت اين سنگ عمدتأ به خاطر اين است که مى تواند هر نوع احساس منفى را از وجود شخص بيرون بکشد و ضمير او را پاک و شفاف کند . در مورد کودکان مى تواند اضطراب و آشفتگى ناشى از بلوغ ، يا هر نوع غم و افسردگى مربوط به شکست تحصيلى ، يا شنيدن اخبار ناخوشايند مثل طلاق يا مرگ ، و غيره را در آنها از بين ببرد . ياقوت ارغوانى در اين گونه موارد تمام احساسات منفى را به طرف خود جذب مى کند و به کودک آرامش مى بخشد . براى بچه هايى که ناتوانى هاى گوناگون دارند و يا دچار مشکلات جسمى و روحى هستند چند تکه سنگ ياقوت ارغوانى در اتاق آنها باعث مى شود اين نيروهاى منفى از وجود آنها تخليه شود و اتاق آنها به يک وضعيت آرام و متعادل برگردد . براى درمان دردهاى موضعى ، سنگ ياقوت ارغوانى را به طور مستقيم به مدت 20 دقيقه در روى محل درد يا اطراف آن بگذاريد تا تسکين يابد .

اشک سرخپوست

اشک سرخپوست يا ((سنگ غم)) خيلى تيره است ولى در عين حال نور را از خود عبور مى دهد . اگر شما تکه کوچکى از آن را جلوى نور نگه داريد مى توانيد همچون شيشه ، طرف ديگر را ببينيد . به هر حال ، اگر شما از سنگ اشک سرخپوست براى جذب احساسات منفى استفاده کنيد ، خواهيد ديد که قسمتى از فضاى درونى آن تيره و کدر مى شود و گاهى اوقات بعد از برطرف شدن غم و اندوه دوباره شفاف مى گردد .

سنگ شفاف (حجرالبرق)

حجرالبرق يا ((سنگ رهبرى)) يک سنگ تقويت کننده و نيرو دهنده است که انرژى قلب را احيا مى کند و ميان انرژيهاى زنانه و مردانه در بدن تعادل ايجاد مى کند . اين سنگ سبز رنگ است و بسيار دوست داشتنى و محافظ قلب است . بسيارى از بچه هايى که خجالتى ، ترسو و مطيع و سربه زير هستند براى بازيابى اعتماد به نفس نياز به چنين سنگى دارند .اين سنگ به شخص کمک مى کند تا فعال باشد و کارش را آنطور که خودش مى خواهد شروع کند و خلاصه ابتکار عمل را در دست گيرد . بچه هايى که دچار تنگى نفس هستند ، به سوى اين سنگ جذب مى شوند زيرا اين سنگ ريه ها را باز مى کند و باعث مى شود احساس سبکى و آرامش کنند .

عقيق سرخ

سنگ عقيق يا ((سنگ عزت نفس)) براى تقويت حس احترام به نفس و ارزش قايل شدن براى خويشتن به کار مى رود . رنگ هاى نارنجى تيره اين سنگ به خوبى بيانگر نيروى تقويت کننده چاکراهاى اول و دوم و سوم دراين سنگ است و باعث حس امنيت و عشق به خويشتن مى شود . رگه هاى صورتى رنگ موجود در اين سنگ ، عشق و علاقه را در بين والدين و فرزند تقويت مى کند . اين سنگ همچنين براى بيماريهاى پوستى از جمله آکنه بکار مى رود . براى اين کار سنگ را در بالاى پوست نگه داشته و براى مدت چند دقيقه به صورت دايره وار حرکت دهيد .

کوارتز شفاف

کوارتز شفاف يا ((سنگ شفابخش)) نوعى کريستال است که براى همه نوع درمان به کار مى رود . هر سنگ کوارتز در واقع نيرو و انرژى خاصى دارد و از خاصيت شفابخشى ويژه اى برخوردار است . وقتى که کودک تکه اى از اين سنگ را در دست مى گيرد ، انرژى آن يا خيلى آهسته تخليه مى شود يا خيلى سريع و ناگهانى . در حين خالى شدن انرژى سنگ ، کودک احساس مى کند که گويا در معرض يک شوک الکتريکى ملايم قرار گرفته است . همين انرژى طبيعى ، کافى است که هر گونه احساس ناراحتى و غم از کودک دور شود و حالت منفى احساسى در او تغيير کند و احساس شادابى و نشاط کند . اگر کسى چندين تکه از اين سنگ به همراه داشته باشد انگار انواع مختلفى از سنگهاى شفابخش را به همراه دارد زيرا هر تکه از سنگ کوارتز شفاف داراى خاصيت درمانى خاصى است و او مى تواند از آنها در موارد و موقعيتهاى گوناگون استفاده کند . مجموعه اين سنگها همچنين براى سازماندهى افکار پراکنده و از بين بردن نيروهاى منفى مفيد هستند .

 کوارتز سرخ

کوارتز سرخ يا ((سنگ عشق و دوستى)) يکى ديگر از سنگهاى چند منظوره شفابخش است به ويژه براى کودکانى که احساسات آزار دهنده و يا تمايلات پرخاشگرانه دارند . کوارتز سرخ مى تواند زخمهاى يک قلب شکسته را که در اثر رودررويى با واقعيتى تلخ و خشن ، آسيب ديده است التيام بخشد .کوارتز سرخ براى بچه هايى که بيقرار و بسيار فعال هستند و مبتلا به تشويق و نگرانى ، ترس ، اضطراب ، دلواپسى و بسيارى از اختلافات روحى ديگر هستند آرامش به ارمغان مى آورد . برخى فوايد عصب شناسى نيز دارد . يعنى اگر اين سنگ را در بالاى مراکز عصبى نگه داريم ، گرفتگى عضله از بين مى برد و عضله شل مى شود . در مورد قلب هاى جوان ، کوارتز سرخ مى تواند کمک کند تا چاکراهاى قلب باز نگه داشته شود ، و به قلب حيات مى بخشد و آن را حفظ مى کند . اين سنگ انرژى هاى خوب را وارد قلب کرده و از ورود انرژى هاى بد جلوگيرى مى کند .

سنگ لاجورد

سنگ لاجورد يا ((سنگ موازنه روحى)) يک متعادل کننده باور نکردنى براى کودکانى است که قابليتهاى روانى فوق العاده اى را از همان دوران اوليه زندگى خود نشان مى دهند . رنگ آبى تيره اين سنگ باعث تحريک هوشيارى و خود آگاهى و پالايش بصيرت معنوى در کودک مى شود . سنگ لاجورد زمينه را براى قبول خود و پذيرش نعمت هايى که به او ارزانى شده است آماده مى کند و به کودک کمک مى کند که به آگاهى معنوى برسد . اين سنگ داراى قدرت هاى محافظ است و همه حسهاى روحى ـ روانى را تحريک مى کند و از همين رو بسيار ارزشمند است .

يشم سبز

يشم سبز يا ((سنگ تسکين دهنده احساسات)) را به راحتى مى توان براى بچه ها تهيه کرد و مثل جواهر آلات معمولى مورد استفاده قرار داد . بچه ها حساس و هيجانى اغلب به يک وسيله محافظت کننده احتياج دارند که همراهشان باشد و از اين طريق مطمئن شوند که احساساتشان بر آنها غلبه نمى کند و آنها را تحت تأثير قرار نمى دهد . اين سنگ اعتماد به نفس ، و اتکا به خويشتن را به بچه تقويت مى کند . يشم سبز به فرد ايمان مى بخشد تا در زندگى به تک تک آرزوهاى خود برسد .

چشم ببر

سنگ چشم ببر با لايه هاى نازک قرمز رنگى که در آن وجود دارد هنگامى که به سمت جلو و عقب تکان داده مى شود نور را در مسير معينى منعکس مى کند و به نظر مى رسد چشم يک ببر به شما خيره شده است! اجازه دهيد کودکتان نيروى اين سنگ را کشف کند . اين سنگ براى بچه هايى که از نظر روحى سرکوب شده اند بسيار خوب است و قواى روحى ـ روانى آنها را تقويت مى کند .

سولفيد آهن

سولفيد آهن يا ((سنگ محافظ و نگهبان )) به شکل هاى مختلف وجود دارد ـ صفحات دايره شکل تا مکعب هاى مختلف سطح براق و برنجى اين سنگ ، بچه ها را به طرف خود جلب مى کند . اين سنگ شبيه آينه اى کوچک است که انرژيهاى منفى را از بچه دور مى کند و هراس او را در اختيار دارد حس مى کند که از نظر جسمانى در وضعيت کاملى قرار دارد و سرشار از عشق است.

+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم دی ۱۳۸۶ساعت 11:9  توسط اتابك محرمي  | 

تصاویری در مورد کوارتز

 

 

+ نوشته شده در  شنبه یکم دی ۱۳۸۶ساعت 9:29  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

مطالبی در مورد کوارتز

کوارتز  :(Silicon Oxide)

     كوارتز يك كاني سيليكاته و از دسته تكتوسيليكاتها با فرمول ثابت و وزن مخصوص ۶۵/۲است. كوارتز معمولاً بي‌رنگ يا سفيد است اما وجود ناخالصي و نقص بلورين و ... آن را به رنگهاي متنوع مانند بنفش،زرد،دودي، شيري و... در مي‌‌آورد.

برخي از خصوصيات کاني کوارتز موارد زير را شامل مي شود :

 

·        کاني کوارتز جزء گروه تکتو سيليکاتها مي باشد فرمول آن sio2 مي باشد.

·        گروه sio2 داراي چند پلي مورف مي باشدکه شامل کوارتز وتريديميت.کريستوباليت واپال مي باشد .

·        کوئزيت واستيشوويت چگالترين چند ريختيهاي سيليس مي باشد .

·        کوارتز معمولي در سيستم هگزاگونال رده ي ۳۲وکوارتز دما بالا در سيستم هگزاگونال رده ي ۶۲۲به صورت بلورهاي منشوري متبلور مي شود .

·        بلورها ممکن است فرمهاي مخروطي و نوک تيز داشته باشند .

·        سختي کوارتز۷و گراني ان ۲/۶۵ است شکست صدفي دارد .

·        ترکيب ان شامل۷/۴۶ درصدsio2  و ۳/۵۳ درصد o2 دارد .

·        خصوصيت منحصر به فرد کوارتز جلاي شيشه اي وشکست صدفي ان است .

·        تنها اسيدHF بر ان اثر مي گذارد .

·        اين کاني داراي خاصيت پيزو الکتريک و پيروالکتريک قوي است .

انواع کوارتز:

۱.کوارتز شفاف

۲.آمتيست

۳.کوارتز دودي(کايرنگورم)

۴.سيترين

۵.کوارتز شيري

۶.عقيق

۷.کلسدوني

     آمتيست اغلب به صورت بلور است و داراي fe3+ است و سايه هاي مختلفي از بنفش در ان ديده مي شود . کوارتز گلي به رنگ قرمز گلي است و رنگ قرمز ان به علت وجود   tiاست .

     کوارتز دودي به علت وجود ترکيبات کربن دار و همچنين سيليسيمي است که در نتيجه قرار گرفتن در برابر  يک منبع پرتوزا آزاد قرار گرفته است ،سياه رنگ مي باشد .

     سيترين نوعي کوارتز است که رنگ ان مثل توپاز زرد زوشن مي باشد  .

     کوارتر ممکن است حاوي مييانبارهاي رشته اي باشد که به ان شاتو يانسي گويند  .

     هنگاميکه نمونه هاي کوارتز به صورت کابوشن محدب برش داده شوند به آن کوارتز چشم گربه اي گفته ميشود.

     چشم ببري نيز نوعي کوارتز رشته اي است که رنگ ان زرد رنگ مي باشد .

     کوارتز شيري که رنگ آن ميانبارهاي مايعي است که در آن گير افتاده است و برخي از آنها داراي جلاي چرب مي باشد.

     کارنليان ،سارد(عقيق جگري) ،کريزوپراز ،عقيق(آگات) ،انکيس(باباقوري،عقيق سليماني) ،هيلوتروپ ،ژاسب ،فلينت و پراز از نونه هاي ديگر گروه کوارتز است.

 نحوه و محل پيدايش کوارتز :

      اين کاني در بيشتر محيطهاي زمين شناختي يک کاني متداول و فراوان مي باشد همچنين اين کاني فراوان ترين کاني باطله اي است که همراه با کاني هاي فلزي ديده مي شود.

     کوارتز در بين کاني ها داراي تقريبا خالصترين ترکيب شيميايي است . نام کاني کوارتز از يک واژه آلماني برگرفته شده است . 

 

 

 

+ نوشته شده در  جمعه سی ام آذر ۱۳۸۶ساعت 10:30  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

كاني شناسي طلا

 
 
 
طلا در طبقه بندي عناصر طبيعي در گروه مس قرار مي گيرد. در سيستم كوبيك متبلور مي شود و بلورهاي آن به شكل اكتائدر و بندرت دودكائدر، هگزائدر و تراپزوئدر با آرايش شبكه اي مكعب با سطوح مركز دار مي باشند، ولي طلا اغلب به صورت رشته اي و شاخه شاخه از شكل افتاده است. بلورهاي مكعبي طلا نادرند. طلا كه فلز نجيبي است (سختي 5/2 تا 3 بر اساس مقياس موس) مي تواند در اثر آلياژ شدن با مس و ديگر فلزات سخت گردد. بيشتر طلاها مقداري نقره دارند. طلاي خالص چگالي بالايي دارد و وزن مخصوصش 3/19 است كه وقتي نقره همراه آن بيشتر باشد به 6/15 نزول مي كند.طلا داراي سطح شكست تيز، كدر، با جلاي فلزي به رنگ زرد و با رنگ خاكه زرد بوده و بسيار چكش خوار و مفتول شدني است.طلا به واسطه خاصيت چكش خواري و وزن مخصوص زياد از پيريت، كالكو پيريت و ميكاهاي تجزيه شده زرد رنگ مشخص مي شود. طلا معمولا به صورت دانه هاي پراكنده در رگه هاي كوارتزي با پيريت و ديگر سولفورها، يا به صورت دانه هاي گرد يا گاه تكه هاي غلنبه در رسوبات رودخانه اي يافت مي شود. سنگهاي معدني غير از خود طلا شامل سلنورهاي طلا و تلورهاي طلا مي باشد
كاني هاي اصلي طلا: 1
- كالاوريت Calaverite با فرمول Au Te2 اين كاني طلا در سيستم مونوكلينيك متبلور شده و به صورت منشورهاي تيغه اي و شيار دار، غالبا دوقلو و توده هاي دانه اي پيدا مي شود. رنگ اين كاني از زرد برنزي تا سفيد نقره اي متغير است. خط اثرش خاكستري مايل به زرد تا خاكستري متمايل به سبز است. سختي اش 5/2 تا 3 و وزن مخصوصش 31/9 مي باشد. كالاوريت فاقد رخ بوده و كدر و شكننده است. اين كاني داراي جلا ي فلزي مي باشد. در اسيد نيتريك گرم حل مي شود و طلاي فلزي در محلول قرمز آزاد مي سازد. اختلاف آن با پيريت، سختي كمتر و داشتن بلورهاي طويل است. قابل ذكر است كه مقدار طلاي كالاوريت تا 44% مي رسد. اين كاني معمولا در رگه هاي هيدروترمال حرارت پائين تشكيل مي شود. 2- سيلوانيت Sylvanite با فرمول Ag,uA ) Te2 ) اين كاني نيز همانند كالاوريت در سيستم مونو كلينيك متبلور شده و به صورت منشورهاي كوتاه و ضخيم، كه برخي دوقلواند و نيز به شكل ستون، چوب بست يا دانه اي پيدا مي شوند.سيلوانيت احتمالا هم ساخت كالاوريت است ولي برخي از محلهاي فلزي توسط نقره اشغال شده است. رنگ اين كاني از خاكستري فولادي تا سفيد نقره اي متغير است و رنگ خاكه آن خاكستري متمايل به زرد است. سختي آن 5/1 تا 2 و وزن مخصوصش 11/8 است. سيلوانيت داراي جلاي فلزي درخشان، كدر و شكننده است. سطح شكست آن ناصاف بوده و داراي كليواژ كامل (010) مي باشد. سيلوانيت در اسيد نيتريك حل مي شود و طلاي فلزي آزاد مي سازد. اختلاف آن با كالاوريت در داشتن رخ و سختي كمتر است. ضمنا مقدار طلاي سيلوانيت 30% است.اين كاني نيز در رگه هاي هيدروترمال حرارت پائين تشكيل مي شود.
رنريت Krennerite با فرمول Au,Ag ) Te2 ) اين كاني در سيستم ارتو رمبيك متبلور مي شود.........

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم آبان ۱۳۸۶ساعت 9:38  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

روش هاى ساده نورى



مقدمه
فرض شود که تنها يک ميکروسکپ انعکاسى بدون اصلاحات وتغيير دستگاه يا لوازم اضافى در دسترس است .اگر چنين باشد ،در حقيقت يک امتياز است،چون پيش از درک واشرااف کامل به روش هاى پايه اى تر ،هر گونه تلاش در راستاى بکارگيرى روش هاى پيچيده تر مى تواند فريب دهنده يا گمراه کننده باشد.در مقايسه با مطالعه برش هاى نازک در نور عبورى،در حالت بررسى ميکروسکپى کانى هاى فلزى،ويژگيها در بيشتر زمينه هاى کيفى است وبراى مهارت وتجربه هيچ جانشينى وجود ندارد(کسب تجربه ومهارت در بررسى کانى هاى جوراجور ،گردآورى شده از موقعيت ها ومحيطهاى گوناگون،بى شک به مهارت وتبحر خواهد انجاميد.
فزون بر يک نمونه صيقل شده ،در دسترس بودن نمونه اى از ماده اى که هنوز بريده ،چسبانده وصيقلى نشده مى تواند مفيد وموثر باشد .رنگ کلى يا عمومى ،رنگ پودر کانى streak وجلاى هر کانى در نمونه دستى در جدول کانى (فصل 8) آمده است.
رجوع به هر متنى در کانى شناسى توصيفى اطلاعاتى بمراتب بيشتر درباره اشکال يا ويژگيهاى تشخيص دادنى با چشم غير مسلح megascopic در دسترس خواهد گذاشت .ممکن است اين بخش از جدول هاى کانى ،براى نمونه هاى دانه درشت يا در هم تنيده intergrowth سود بخش افتد ،ولى در نمونه هاى بسيار دانه ريز ،از اين رو که ممکن است رنگ يا ساير ويژگيهاى يک کانى معين براثر همجوارى با ديگر کانى ها يا کانى هاى سنگ ميزبان پوشيده شود masked ورخ ننمايد،در حقيقت کارآمد نيست.
ميکروسکپ به منظور مشاهده ويژگيهاى نورى کانى ها مى تواند به دو روش اصلى بکار گرفته شود.
بدون جداساز يا آناليزور يعنى تنها قطبى ساز يا پلاريزر درگير باشد.(پلاريزر به گونه اى پايدار وهميشه در ميکروسکپ درگير است).در اين حالت مى گويند نمونه با نور قطبى (پلاريزه)خطى يا صفحه اى بررسى مى گردد،وبراى مشاهده موارد زير به کار مى رود.
رنگ انعکاسreflectance
دو انعکاسى bireflectance وچند رنگى انعکاسى reflectance paleochroism
با گذاشتن ودرگير کردن جداساز يا آناليزور (با زاويه 90 درجه نسبت به پلاريز)گفته مى شود که نمونه ،در وضعيت قطب هاى عمود بر هم تحت بررسى است که براى مشاهده موارد زير کاربرد دارد:
همروندى (ايزوتروپيسم isotropism) ناهمروندى (انيزوتروپيسم anisotropism)
رنگ هاى قطبش يا پولاريزاسيون polarisation colours (خواص چرخشى)
انعکاس هاى داخلى internal reflections
مشاهدات ممکن است با بکارگيرى عدسى هاى شناور در روغن/يا هوا صورت پذيرد.
2-1-4- رنگ
در هنگام مشاهده کانى در نور قطبى (پلاريزه)صفحه اى plan polarized light يا بين قطب هاى عمود بر هم،رنگ يکى از مهمترين ويژگيهاى آن است،که به هنگام آغاز يادگيرى بررسى ميکروسکپى کانى فلزى،متاسفانه دشوارترين کار است.فهرست تطبيق زير ممکن است به رفع برخى از مشکلات ومسائل کمک نمايد:
ميکروسکپ بطور صحيح نصب شود.
نمونه بتازگى (جديداً) صيقلى شده باشد يا ،در صورتى که چنين نيست ،نمونه حتى المقدور در هواى خشک نگهدارى شده باشد.چنانکه نمونه شرايط ياد شده را نداشته باشد ،ممکن است مشکلات متعددى را بوجود آورد ،زيرا کانيهاى مشخص ومعين (نظير نقره ومس طبيعى) هنگام ماندن در هوا به آسانى کدر مى شوند ودر نتيجه براى نماياندن رنگهاى (واقعى وصحيح)هميشه به صيقل دوباره نياز دارند.
نمونه ها در نور ثابت ومناسب مشاهده شوند، شدت نور ميکروسکپ بايد(در صورت امکان)تا بدان جا که چشم هاى شخص نياز دارد ، باشد.
شما کور رنگ نيستيد .گروه کثيرى از مردم بطور جزئى وتا اندازه اى کور رنگند وهرگز به آن رنگ پى نمى برند ،يا نمى توانند آن را تاييد کنند،دراين صورت از دوستى بخواهيد با نگاه به نمونه ،رنگ هاى مشاهده شده را ذکر کند يا بپذيرد.اگر چه توصيف وذکر رنگ از شخصى به شخص ديگر ممکن است کمى متفاوت باشد.
با توجه به اينکه رنگ بيشتر کانى ها بين سفيد محض تا خاکسترى تيره تغيير مى کندوتنها معدودى از آنها شديداً‌ رنگى اند (جدول4-1)،تشخيص وشناسايى تفاوت هاى جزئى رنگ در درجات رنگى ملايم که از خاکسترى وسفيد به غير سفيد تغيير مى کند، ضرورى است،ممکن است توصيه هاى زير مفيد واقع باشد:
تا آنجا که مى توانيد نمونه هاى جورواجور از يک کانى را ببينيد ودر تفاوت هاى که رنگ يک کانى مى تواند آشکار سازد دقيق شويد.
رنگ مشاهده شده را يادداشت کنيد وبه جدول هاى اين کتاب يا هر کتاب ديگر ،کاملاً مطمئن نباشيد،اين احتمال وجود دارد که نمونه مورد بررسى در بعضى از شرايط هيچيک از رنگ هاى قيده شده در جدول مذبور را آشکار نسازد.
در روند مشاهده يک کانى ، آن کانى را برگزينيد که نيمى از ميدان يا بيشتر گستره آن را بپوشاند سپس افروزش يا نور را تغيير دهيد.تفاوت هاى شدن رنگ ،نظير زرد روشن به زرد کمرنگ يا حتى از زرد روشن به سفيد بايد ديده شود. نور يا افروزش را به آنجايى برگردانيد که در آغاز بود ،اين کار مسائل ومشکلاتى را که بررسى نمونه هاى مختلف يک کانى به هنگام ناپايدارى شدت افروزش يا نور ايجاد مى کند،آشکار مى سازد.
بپذيريم که که ناهمسانى در رنگ يک کانى به کانى هاى احاطه کننده آن نيز مربوط مى شود. بدين سان که احتمال دارد کانى در يک سنگ ميزبان بدور از کانى کدر مى باشد يا در همسايگى کانى هايى با رنگ هاى روشن يا تيره تر از خود ، باشند.اين اثر ((تداخل رنگى خنثى neutral colour interference ناميده شده است.اين تفاوت هاى مى تواند بسته به اينکه نمونه ((در روغن )) يا ((هوا)) باشد تغيير يابد. جدول کانى (فصل 8)به گونه اى تنظيم شده که اين پديده را چاره ساز باشد. به عنوان مثال صفحه 28 بخش ((رنگ)) کالکوپيريت را ببنيد.علامت-> رنگ کالکوپيريت را در همسايگى .... مشخص مى کند. وقتى کالکوپيريت در همسايگى گالن است ممکن است زردتر از جايى باشد که دو کالکوپيريت ديوار به ديوار يکديگرند، يا چنانچه که در کنار طلا/نقره جاى گيرد شايد کالکوپيريت رنگ زرد مايل به سبز يا تيره تر نشان دهد. به همين سان ،آن کانى که همه گستره ميدان ديد را مى پوشاند ،مى تواند رنگى بطور کامل ناهمسان با رنگى آشکار سازد که همين کانى در وضعيت ريز دانگى چسبيده به ديگر کانى ها يا قطعات سنگ ميزبان از خود نشان مى دهد ،از اين رو لازم است که بررسى ميکروسکپى از عدسى شيئى قدرت پائين آغاز شود تا بدين سان، بيشترين شمار ممکن دانه هابه زير ديد روند وهمچنين تا آنجا که ممکن است همه ديافراگم ها بار گذاشته شود.
رنگ غالب ايروتروپ نا ايزوتروپ
(نسبى) (يا بگونه اى ضعيف ناايزوتروپ)
1- بشدت رنگى آبى کالکوسيت کووليت
زرد طلا کالکوپييت
قرمز/قهوه اى بورنيت ،مس ميلريت
صورتى/ارغوانى/بنفش برونيت ،مس کوبانيت
2- کمى رنگى :آبى تترائدريت پسيلوملان
(در مقايسه با کانى هاى همسايه)
سبز تترائدريت هماتيت هماتيت
زرد پيريت،پنتلانديت پروستيت
پيرارژريت
استانيت
مارکاسيون
نيکوليت
جزئى رنگى رنگى در مقايسه با کانى هاى همسايه در غير از آن صورت رنگ شديد) آبى کوپريت
رنگى سينابر
صورتى/ارغوانى/بنفش/زرد کوبالتيت نيکوليت
زرد پيريت مارکاسيت
قرمز/قهوه اى منيتيت پيروتيت
انارژيت
ايلمنيت
رنگ تابعى از :(الف)- ضريب انکسار نوع محيط يا ماده موجود بين عدسى ونمونه (معمولاً‌ هوا)؛ و(ب) شفافيت کانى است.بيشتر کانيهاى طبيعى ،کدر ولى اکثر کانى هاى باطله (گانگ)شفاف يا نيمه شفاف اند.اين قبيل کانى ها چون نمى توانند به اندازه کانى هاى کدر نور را منعکس کنند در نتيجه تيره تر به نظر مى رسند.
3-1-4- دوانعکاسى و چند رنگى انعکاسى
هنگام بررسى يک کانى با نور پلاريزه (قطبى) صفحه اى ، ممکن است،در اثر گرداندن کانى بدور خود ،در انعکاس آن(روشنى) و/يا رنگ آن تغييرى رخ دهد. تغيير در انعکاس را دو انعکاسى گويند.
تغيير در رنگ (يا ته رنگ هاى آن) را چند رنگى انعکاسى نامند.
شايان ذکر است که کانى هاى سيستم کوبيک با هر گونه جهت يافتگى دامنه يا بلورها بطور معمول هيچ يک از ويژگيهاى ياد شده را آشکار نمى سازند،برش هاى قاعده اى کانى هاى هگزاگونال وتترا گونال نيز بطور معمول دو انعکاسى يا چند رنگى انعکاسى را نشان مى دهند.
دو انعکاسى تحت تاثير موارد زير است:
ضريب انکسارRefrective Index(RI) محيط يا ماده ميان عدسى ونمونه :هر اندازه ضريب محيط بزرگتر باشد ،دوانعکاسى شديدترى بيان مى شود
جهت يافتگى کانى .بسته به جهت يک کانى نسبت به پرتوهاى تابيده ،احتمال دارد دو انعکاسى در آن از صفر تابيشترين مقدار تغيير کند.برخى مولفين بر آنند که با بکارگيرى اصلاحاتى همچون :(( خيلى ضعيف))،((ضعيف))، ((متوسط))،((قوى)) و((خيلى قوى)) اين اثر را بيان نمايند.
شايد اين اثر در کانى هاى شفاف مشخص ومعين (در بيشتر موارد کانى هاى گانگ) که داراى دو انعکاسى قوى هستند يعنى کربنات هاى کلسيم ،منيزيم ،آهن وسرب ديده شود. دو انعکاسى در کانى هاى اصلى سازنده سنگ آشکار نمى شود.
 
منبع: عنوان کتاب : پيش درآمدى اور ميکروسکپى کاربردى
نويسنده : محمود مهر پرتو , فريده حلمى

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم آبان ۱۳۸۶ساعت 9:21  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

پیجویی و پتانسیل یابی منابع معدنی و مصالح مناسب در سواحل

رسوبات بستر ساحل حد واسط خط ساحلی و فلات قاره جایگاه مناسبی بــرای رسوب گذاری و تمرکز مواد معدنی حمل شده توسط رودخانه ها به دریا و نقل وانتقال توسط جریانات و امواج ساحلی به نقاط دورتر از مصب رودخانه هاست. کنترل زون های گسترش و تمرکز مواد حمل شده اساس فعالیت پتانسیل یابی را تشکیل می دهد.

تصویر

بسیاری از مواد معدنی تحت تأثیر پدیده های جزرومد ،حرکت امواج و حرکت آبهای ساحلی در فاصله ای نه چندان دور از خط ساحل بصورت نوارهایی جایگاه ویژه تمرکز ماسه های کروم دار، تیتان دار بصورت ایلمنیت و روتیل، زیرکونیم ، طلا ، کاستیریت و غیره هستند که می بایستی مورد بررسی های ژئوشیمیایی قرار گیرند همچنین گسترش و توسعه استانهای ساحلی کشور لاجرم با احداث اسکله ها،موج شکن ها و دیگر سازه های دریایی همراه می باشد که در این راستا به جز اهمیت نقش طراحی و رعایت اصول مهندسی این نوع سازه ها، آنچه که دارای اهمیت حیاتی می باشد استفاده از مواد و مصالح مناسب برای این نوع سازه ها می باشد.

در زمینه تعیین پراکندگی و گسترش مواد و مصالح مناسب برای احداث موج شکنها، اسکله ها و دیگر سازه های دریایی می بایست شناخت عمومی و درج موقعیت این نوع مصالح در نقشه ها مشخص گردد و پس از تشحیص بهترین و مناسب ترین موقعیت ها پارامترهای دیگر اقتصادی مانند میزان ذخیره، سهولت دست یابی ،کاربری و 000 در نظر گرفته می شود. که در این مرحله با توجه به چگونگی ذخیره و میزان گسترش آن برداشتهای در حد مقیاس 000،50: 1 نیز قابل اجرا می باشد همچنین مطالعه پتروگرافی، انجام آزمایشهای مقاومت در برابر خرد شــدن، اندازه گیری چگالی حداکثر جذب آب، مقاومت در برابر سایش ،استحکام در برابر عوامل جوی ،ذرات و قطعات نرم و خرد شونده و دیگر آزمایشهای لازم صورت خواهد پذیرفت.

مباحث مرتبط با عنوان


+ نوشته شده در  شنبه پنجم خرداد ۱۳۸۶ساعت 11:23  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

کانسارهای اورانیوم

مقدمه

اورانیوم (U) عنصری است راهبردی و مصارف عمده آن در نیروگاههای اتمی و سلاحهای هسته‌ای و به مقدار جزئی، مصارف دارویی و پژوهشی دارد. در فرآیند تشکیل کانیهای مختلف از ماگما، به دلیل بزرگ بودن شعاع یونی اورانیوم، این عنصر در مراحل اولیه تبلور ماگما، نمی‌تواند وارد شبکه هیچ یک از کانیها شود و تا مراحل آخر ماگما باقی می‌ماند، بنابراین اورانیوم بیشتر در سنگهای اسیدی متمرکز می‌شود، میزان فراوانی اوراینوم در کانیهایی مثل زیرکون، مونازیت، زینوتیوم حداکثر و در الیوین حداقل ممکن است.
اورانینیت و پیچ بلند، مهمترین کانیهای محیط احیایی هستند. کارنوتیت، مهمترین کانی محیط اکسیدان است.

تقسیم بندی کانسارهای اورانیوم:


کانسارهای اورانیوم همراه کنگلومرای پرکامبرین

کانسارهای اورلانیوم موجود در کنگلومرا که به نوع پلاسر نیزر معروفند، قدیمیترین کانسارهای اوراینیوم کشف شده محسوب می‌شوند. این کانسارها در اواخر آرکئن و اوایل پروتوزوئیک در محدوده زمانی 2/2 تا 75/2 میلیارد سال تشکیل و عمدتا در سپرهای پرکامبرین (مناطق آرام تکتونیکی) افریقای جنوبی کانادا، استرالیا، برزیل، هندوستان و امریکا کشف شده‌اند. مهمترین کانسارهای پلاسر در افریقای جنوبی و کانادا واقع شده‌اند.
تصویر

این کانسارها در حاشیه حوضه‌های رسوبی کم عمق درون قاره ای و همراه رسوبات دلتایی تشکیل شده اند. به دلیل عدم وجود اکسیژن آزاد، اورانینیت به صورت آواری حمل و در محیط رودخانه‌ای و یا حاشیه حوضه‌های کم عمق درون قاره‌ای برجای گذاشته شده‌اند. کنگلومرای حاوی اورانیوم، دارای جور شدگی مناسیب است. اجزای تشکیل دهنده کنگلومرا، بطور عمده از سنگهای گرانیتی متعلق به اواخر آرکئن منشا گرفته‌اند. قطعات کوارتز در داخل این کنگلومرا فراوان یافت می‌شود و عیار اورانیوم، در جایی که قطعات کوارتز فراوان هستند، بالاست. از ویژگیهای این کنگلومرا، بالا بودن مقدار پیریت (10 تا 30 درصد)، وجود زیرکن و مونازیت را می‌توان نام برد.

کانسارهای اورانیوم نوع دگر شیبی

کانسارهای اورانیوم نوع دکگر شیبی که به نوع دگه‌ای نیز معروفند، در محدوده زمانی 1500 تا 1900 میلیون سال قبل تشکیل شده‌اند، این کانسارها در مناطق دگرشیبی، سنگهای دگرگونی و سنگهای رسوبی و آذرین که در مقایسه با دیگر انواع این کانسار، دارای عیار بالایی است، یافت می‌شوند.
کانیهای مهم این ذخایر عبارتند از: پیچ بلند و کافنیت

کانسارهای اورانیوم در ماسه سنگها

مهمترین ذخایر اورانیوم دنیا در ماسه سنگهای رودخانه ای تشکیل شده اند. حدود 45 درصد ذخایر اورانیوم کشف شده کشورهای غربی و 95 درصد اورانیوم امریکا از نوع ماسه سنگ است. کانسارهای اورانیوم نوع ماسه سنگ به سه گروه رول فرونت، آبراهه‌ای و مسطح تقسیم می‌شوند. این کانسارها، عمدتا از 400 میلیون سال پیش تاکنون تشکیل شده‌اند. کانسارهای کشف شده در کشورهای مختلف از دوران گذشته تاکنون، عبارتند از: دوره کربونیفر تاترباس در افریقای جنوبی و امریکای جنوبی، پرمین در جنوب و شرق اروپا، دوران دوم در غرب امریکا و شرق اروپا و در دوران سوم در استرالیا.
سنگ در برگیرنده، از نوع ماسه سنگ، آرکوز یا توف است که در محیط رودخانه یا حوضچه‌های کم عمق تشکیل شده‌اند.
کانیهای مهم هر ذخیره عبارتند از: کارنوتیت، اورانینیت، پیچج بلند و کمپلکس‌های آلی اورانیوم دار.

کانسارهای اورانیوم همراه با سنگهای آذرین درونی

اورانیوم به دلیل بزرگی شعاع یونی و ظرفیت زیاد در پگماتیت‌ها، نفلین سیانیت‌ها، آلکالی گرانیت‌ها، کربناتیت‌ها و سایر سنگهای اسیدی آلکالن و فوق آلکالن متمرکز می شوند: نظریه این سنگهای آذرین آلکالن- پرآلکالن و کربناتیت ها در ریفت های داخل قاره ای تشکیل می شوند.
تصویر

اورانیوم اکثرا همراه پیرو کلر، فسفاتها ومونازیت دیده می‌شود که در مقایسه با کانسارهای دیگر، مشکل متالوژیکی دارند، مقدار Th، Nb و عناصر نادر خاکی (REE) این ذخایر، بالایت. همچنین مقدار جزئی، اورانینیت و اورانوتوریت نیز یافت می شود.

کانسارهای اورانیوم موجود در سنگهای آتشفشانی

آلاسکیت، تراکیت و ریولیت‌های آلکالن و پرآلکالن، که اکثرا در ریفت های (شکستگی) داخل قاره تشکیل می‌شوند، حاوی اورانیوم هستند. مقدار اورانیوم توف های اسیدی حدود دو برابر سنگهای پلوتونیک (درونی) است. کانیهای مهم اورانیوم عبارتند از: اورانینیت، کافنیت و برانریت، کانی سازی اکثرا حالت رگه‌ای دارد توف های غنی از اورانیوم در صورتی که تحت تاثیر فرآیندهای سطحی قرار گیرند به سرعت اکسید شده در رسوبات رودخانه‌ای برجای گذاشته خواهند شد.

موضوعات مرتبط


+ نوشته شده در  شنبه پنجم خرداد ۱۳۸۶ساعت 11:19  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

تکنیکهای حفاری

آشنایی

تاریخچه حفر گمانه بسیار قدیمی است و پیشینیان برای جستجوی آب در دشتها و دره‌ها به حفر گمانه می‌پرداخته‌اند و چون تلمبه اختراع نشده بود، در اغلب موارد آب از چاه (گمانه) به صورت آرتزین خارج شده و یا چهارپایان کار آبکشی را انجام می‌دادند. تا آنجا که تاریخ نشان می‌دهد قدیمیترین گمانه‌ها در چین حفر شده و سیستم حفاری ضربه‌ای که امروزه در حفر گمانه مورد استفاده قرار می‌گیرد، همان طریقه قدیمی است که در چین متداول بوده است. برای حفر گمانه به اعماق مختلف ، اقطار و در سنگهای گوناگون ، وسایل و تجهیزات و ماشین آلات حفاری در انواع و استانداردهای مختف با تکنولوژیهای گوناگون متداول است.

انواع روشها و تکنیکهای حفاری

حفاری شوئیدنی (Wash boring)

این حفاری برای بدست آوردن نمونه‌های خاک ، حفاری اکتشافی برای بررسیهای اولیه ، حفر گمانه برای برخی آزمونهای برجا از جمله آزمایش SPT بکار می‌رود.
  • روش حفاری :
    بالا و پایین رفتن سر مته باعث سست شدن مواد زیر لوله تزریق آب می‌شود. آب با فشار زیاد از سوراخ سر مته خارج و خرده‌ها را به خارج هدایت می‌کند.

  • مزایا :
    نیاز به کارگری با مهارت کم دارد. در همه نقاطی که برای وسایل سبک قابل دسترس باشند، قابل اجرا است.

  • محدودیتها :
    اجرای عملیات ، مخصوصا در عمق بیش از 10 متر کند است. نفوذ در خاک مقاوم مشکل و در سنگ غیر ممکن است. خارج کردن گراول از لوله جدار مشکل است و منجر به کاهش کیفیت نمونه‌ها می‌شود. گرفتن نمونه دست نخورده مشکل است.

مته دورانی (Ratary drill)

این روش هم نمونه‌های خاک و سنگ را بدست می‌دهد و هم نمونه‌هایی برای انواع آزمایشهای برجا ایجاد می‌کند. این روش در حفر گمانه‌های غیر قائم برای زهکشی افقی یا ایجاد مهار کاربرد دارد.
تصویر

  • روش حفاری :
    پیشروی توسط سر مته برنده که در انتهای لوله حفاری قرار دارد و تحت فشار هیدرولیکی است، انجام می‌شود. دیواره چاه را معمولا گل نگاه می‌دارد.

  • مزایا :
    روشی نسبتا سریع است و می‌تواند در همه نوع مواد نفوذ کند. برای همه نوع نمونه گیری مناسب است.

  • محدودیتها : جابجا کردن وسایل در زمینهای ناهموار و باتلاقی مشکل است و محتاج راه مناسب است. همچنین محتاج سکوی تسطیح شده است. کارآیی حفاری با توجه به اندازه دستگاه متغیر است.

اوگر مارپیچی ممتد

این دستگاه سوراخهایی به قطر کوچک تا متوسط حفر می‌کند و بطور پیوسته نمونه‌های دست خورده می‌گیرد. معمولا در خاکهای دارای چسبندگی ، که چاه بدون لوله جدار ریزش نمی کند، انجام می‌شود.
  • روش حفاری :
    حفاری با چرخاندن رشته ممتد اوگرمارپیچی صورت می‌گیرد.

  • مزایا :
    روش سریع در خاکهای مقاوم و سنگ نرم است. پس از خروج اوگر ، اگر چاه باز باقی بماند، امکان نمونه گیری SPT وجود دارد.

  • محدودیتها : پس از خروج اوگر در مواد با چسبندگی کم یا دانه‌ای و یا بدون چسبندگی ، چاه ریزش می‌کند و لذا عمق حفاری تا نزدیکی سیستم ایستابی محدود می‌شود. روشهای نمونه گیری محدود و نمونه‌های بدست آمده دست خورده‌اند.

اوگر میان تهی

این دستگاه سوراخهایی با قطر کم تا متوسط برای نمونه گیری از خاک حفر می‌کند.
  • روش حفاری :
    روش حفاری مشابه حالت قبل است با این تفاوت که ساقه مجوف به داخل زمین پیچانده می‌شود تا نقش یک لوله جدا را بازی کند.

  • مزایا :
    روش سریع خاکهای ضعیف تا نسبتا مقاوم است. گرفتن نمونه‌های SPT و UD امکانپذیر است. در خاکهای مقاوم حاوی لایه‌های شنی ، نفوذ به اعماق زیاد مشکل و به داخل قطعات سنگ غیر ممکن است. دست خوردگی قابل ملاحظه‌ای ممکن است بر اثر مته اوگر در خاک بوجود آید.

اوگرهای با قطر زیاد

این روش برای حفر سوراخهای با قطر زیاد (تا 10 سانتیمتر) برای کسب نمونه‌های دست خورده و بررسی لایه‌ها در خاکهای دارای چسبندگی که گمانه نیاز به حایل ندارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • روش حفاری :
    با چرخاندن اوگر دارای قطر زیاد خاک بریده شده و گمانه حفر می‌شود.

  • مزایا :
    روشی سریع بوده و بررسی شرایط خاک در زیر زمین از نزدیک را امکانپذیر می‌سازد.

  • محدودیتها :
    عمق حفاری توسط سطح ایستابی و شرایط سنگ محدود می‌شود. ماشینهای بزرگتر محتاج راه دسترسی مناسب هستند. برای خاکهای بدون چسبندگی ، رسهای نرم و خاکهای آلی مناسب نیست. نمونه‌ها دست خورده است.
تصویر

حفاری ضربه‌ای

تنها در حفاری چاههای آب بکار می‌رود. نمونه‌های شسته شده توسط گل‌کش ‌خارج می‌شود. عمق تا سنگ بستر را مشخص می‌کند.
  • روش حفاری :
    سر مته سنگین بالا آورده شده و رها می‌شود تا مواد شکسته شده و یک مخلوطی از خرده‌ها و آب ایجاد شود که توسط گل‌کش با پمپهای ماسه کش خارج می‌شود. دیواره چاه توسط لوله جدار ، پابرجا نگاه داشته می‌شود.

  • مزایا :
    روشی نسبتا اقتصادی جهت تعبیه گمانه‌های با قطر زیاد (تا 60 سانتیمتر) در انواع مواد است.

  • محدودیتها : ابزارها بزرگ و پر زحمت است. در خاکهای قوی و سنگ به کندی انجام می‌شود. اغتشاشات اطراف سر مته که ناشی از ضربات پر انرژی سر مته است، به شدت بر مقادیر SPT تاثیر می‌گذارد. مغزه گیری و نمونه UD سنگ امکانپذیر نیست.

مته چکشی

برای حفر چاه آب و چاههای اکتشافی در داخل قطعه سنگها مناسب است.
  • روش حفاری :
    مشابه حفاری ضربه‌ای است. شمعی که توسط نیروی دیزل رانده می‌شود برای راندن لوله جدار مضاعف استفاده می‌شود. در حالی که جریان هوا تراشه‌ها را از لوله داخلی خارج می‌کند.

  • مزایا :
    نفوذ نسبتا سریع در قطع سنگها و قلوه سنگها است.

  • محدودیتها :
    مشابه حفاری ضربه‌ای است، با این تفاوت که پیشروی به مراتب سریعتر است.

مته ضربه‌ای بادی

این روش برای حفر گمانه برای آتشباری ، دوغاب زنی و مهار سنگ است. روش سریع برای حفر چالهای با قطر کم در سنگ سخت است. بهترین کاربرد را در سنگهای سخت توده‌ای دارد. نمونه‌ها منحصرا به ذرات و تراشه‌های کوچک است. برای نمونه گیری بکار نمی‌رود. در سنگهای سست دارای شکستگی با لایه‌های رس یا شیل مرطوب ممکن است تمام لوله حفاری در سوراخ باقی بماند.
  • روش حفاری :
    ضربات و چرخیدن سر مته ، سنگ را خرد می‌کند و تراشه‌ها توسط فشار هوا خارج می‌شود.

مباحث مرتبط با عنوان


+ نوشته شده در  شنبه پنجم خرداد ۱۳۸۶ساعت 11:5  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

The Earth's Crust(fault)

fault
Photo courtesy of U.S. Geological Survey
by Lindsay Hopkins and Amy Atwell

Faults are breaks in the continuity of rock strata or veins of ore, caused by movements of the earth's crust in which side by side surfaces are shifted or dislodged parallel to the plane of the fracture, commonly associated with earthquakes. Three different kinds of faults are: strike slip fault, thrust fault, and down-dropped fault.

fault Photo courtesy of U.S. Geological Survey

One of the world's most famous faults known is the San Andreas Fault in California. It stretches 1000 km from the Imperial Valley in southern California, to the Point Arena on the northern coast. The fault line is also 9km in depth. It marks the boundary between the North America and the Pacific tectonic plates. San Andreas is known as a strike slip fault; it has displaced rocks for hundreds of miles. Because of this, every year, San Andreas pushes more pressure against the two plates it marks. It could cause another earthquake, a sudden movement of the earth's crust caused by pressure accumulated along tectonic faults or volcanic activity, like the one in Los Angeles that caused more then 34 million dollars in damages.

Scientists have confirmed the presence of an active, hidden earthquake fault system under Los Angeles. Other studies theorised that there was a fault there, but the new study used detail and rarely obtained information from the petroleum industry to confirm the fault. The so-called "behind-thrust" fault system is hidden beneath the earth's surface.

The fault they call the Peunte hills thrust is 40 km long, and runs from under downtown Los Angeles to the Coyote Hills in the Northern Orange County in California. The newly identified fault could generate an earthquake the size of the North ridge earthquakequake, which reached a 6.7 on the Richter scale, and caused more then 35 billion dollars in damages.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۸۶ساعت 13:21  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

گنبدهای نمکی

 بطور کلی برجستگیهایی که توسط نمک به علت حرکات و بالا آمدن آن ایجاد می‌گردد، گنبد نمکی ( Saltdom ) نامیده می‌شود. بدیهی است اشکال خارجی تمامی گنبدهای نمکی یکسان و یک شکل نبوده و بستگی به سنگهای پوششی آن ، فشار درونی و میزان آن دارد. به عبارت دیگر گنبد نمکی عبارت است از ساختمان زمین ‌شناسی گنبدی شکلی که هسته آن از نمک تشکیل شده است. از نظر مکانیسم تغییر شکل، نمونه تغییر شکل پلاستیکی است. حرکت اینگونه مواد پلاستیکی سبب ایجاد چین‌های دیاپیری می‌شود و به همین جهت از نظر زمین شناسی ساختمانی نیز قابل مطالعه و بررسی است.
● اجزای گنبدهای نمکی
هر گنبد نمکی شامل یک هسته مرکزی که از نمک تشکیل شده است و بخشی که اطراف هسته مرکزی را احاطه می‌کند و از سنگهای رسوبی محلی تشکیل شده است، می‌باشد. معمولا از رسوبات نمکی هسته مرکزی جوانتر است. در بیشتر گنبدهای نمکی ، سطح فوقانی بوسیله طبقات رسوبی پوشیده شده و تشکیل پوششی را می‌دهد که به آن پوش سنگ می‌گویند. در بعضی از گنبدهای نمکی ، ضخامت پوش سنگ به چند صد متر می‌رسد و بعضی از گنبدهای نمکی نیز فاقد پوش سنگ است. مثلا گنبد نمکی قم که در شمال ارتفاعات زنگار منطقه قم قرار دارد، فاقد پوش‌سنگ است. پوش سنگها معمولا از سنگهای آهکی ، ژیپس و انیدریت تشکیل می‌شود. در بعضی موارد پوش سنگ حاوی ذخایری از مواد گوگردی است.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۶ساعت 21:16  توسط امیر تقوی  | 

گسل‌ها

گسل‌ها عبارت از شکستگی‌هایی هستند که در آنها ، سنگهای طرفین صفحه شکستگی ، به موازات این صفحه لغزش پیدا می‌کنند و به کمک همین مشخصه ، می‌توان آنها را از درزه‌ها تشخیص داد. لغزش گسل‌ها در انواع مختلف متفاوت است. از چند میلیمتر تا چندین کیلومتر تغییر می‌کند.
در بعضی موارد ، یک گسله به صورت مجزا دیده می‌شود ولی در پاره‌ای حالات ، چندین گسله موازی و نزدیک به هم دیده می‌شوند که به نام منطقه گسله نامیده می‌شوند. گاهی نیز بدون این که یک شکستگی مشخص در سنگها دیده ‌شود، سنگها نسبت به هم تغییر مکان می‌یابند که منطقه بین آنها ، به نام منطقه برش موسوم است.
   مشخصه‌های گسله‌ها
مهمترین مشخصه‌های گسله‌ها به شرح زیر است:
امتداد گسل :از آنجا که در بسیاری حالات ، صفحه گسل یک سطح مستوی و یا حداقل در منطقه مورد مطالعه ، به حالت مستوی است، لذا شیب و امتداد صفحه گسل را همانند شیب و امتداد طبقات اندازه گیری می‌نمایند. در حالت کلی ، امتداد گسل ، امتداد یک خط افقی در سطح گسل است، که مقدار آن نسبت به شمال بیان می‌شود.
شیب گسل :زاویه بین سطح افق و سطح گسل را شیب گسل می‌نامند. در این رابط متمم زاویه شیب به نام هید ( Hade از زاویه بین) تعریف می‌شود.
زاویه ریک یا پیچ:این زاویه عبارتست از زاویه بین خطی که اثر حرکت گسل را در روی صفحه آن نشان می‌دهد با خط افقی که در صفحه گسل قرار دارد.
زاویه میل :زاویه بین خط موجود در صفحه گسل با صفحه افقی را زاویه میل نامند.

کمر بالا و کمر پایین ( فرا دیواره و فرو دیواره ) :قطعه روی سطح گسل را کمر بالا و قطعه زیر آن را کمر پایین می‌نامند. این اصطلاحات در مورد گسلهای قائم صادق نیست، چون در این حالت بالا و پایین سطح گسل مفهومی ندارد.
تقسیم‌بندی گسلها
گسلها را بر اساس اصول مختلف طبقه‌بندی می‌کنند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
طبقه‌بندی بر اساس شیب صفحه گسل :
گسل پرشیب :در این نوع گسل شیب صفحه گسل ، بین 30 تا 80 درجه می‌باشد.
گسل کم شیب :در صورتیکه شیب صفحه گسل از 30 درجه کمتر باشد، گسل را کم شیب می‌نامند.
گسل عمودی :اگر شیب صفحه گسل بیشتر از 80 درجه باشد، گسل را عمودی می‌نامند.

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۶ساعت 21:2  توسط امیر تقوی  | 

ژیپس (CaSO4.2H2O) :

 
بلورشناسی : منوکلینیک .
خواص فیزیکی : 2=H و 2.32=G . جلا معمولا شیشه ای . گاهی مرواریدی و ابریشمی . رنگ بیرنگ ، سفید ، خاکستری ، سایه های گوناگون زرد ، سرخ ، قهوه ای حاصل ناخالصی است . شفاف تا نیم شفاف .
ساتین اسپار ژیپس رشته ای با جلای ابریشمی است ، آلاباستر نوع توده ای ریز دانه ان است . سلنیت نوعی است که پولکهای رخ بزرگ بی رنگ و شفافی ایجاد می کند .
سیماهای تشخیصی : با نرمی و سه رخ نا برابر خود شناخته می شود .
رخداد : ژیپس یک کانی رایج با گسترش زیاد در سنگ های رسوبی و اغلب به صورت لایه های ضخیم است . به فراوانی در سنگ اهک و شیل میان لایه ای شده و معمولا به صورت لایه ای در زیر لایه های سنگ نمک یافت می شود .
کاربرد : ژیپس بیشتر برای تولید گچ به کار می رود . برای تهیه این ماده ، ژیپس را پودر کرده و سپس حرارت می دهند تا حدود 75% آی ان خارج شود . ژیپس در ساختن پلاسترهای غیر متحرک و سخت برای مصارف داخل ساختمان نیز به کار می رود . بعنوان تهویه کننده خاک یا «پلاستر خاک» بعنوان کود شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد . ژیپس کلسینه نشده بعنوان تاخیر دهنده در سیمان پرتلند به کار می رود. سااتین اسپار و آلاباستر را برش و صیقل می دهند و برای اهداف تزئینی استفاده می کنند اما کاربرد آنها به دلیل سختی کم ، محدود است .
نام : از واژه یونانی معادل این کانی گرفته شده است و به ویژه برای کانی کلسینه شده است .
+ نوشته شده در  دوشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۸۶ساعت 12:43  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

روش مطالعه کانیها

روش مطالعه کانیها

حالت فیزیکی :

انواع رخ (Cleavage )
کامل (Prefect cleavage ) :درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است . مانند میکا و ژیپس .
خوب:Good cleavage) ) هرگها کانی در امتداد سطوح معینی بشکند و سطوح صاف ایجاد کند در آن صورت می گویند که دارای رخ خوب است , در این کانیها همواره کانی در جهات سطوح رخ می شکند و سطوح شکست ناهموار ندارد . مانند کلسیت , نمک طعام , گالن .
مشخص : (Distinct cleavage) کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها , آمفیبولها .
ناقص : (Imperfect cleavage ) دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود . مانند بریل , آپاتیت .
انواع شکستگی (Fracture )
صدفی : (Conchoidal ) هرگاه سطح حاصل از شکستگی به صورت یک سطح صاف و مقعر که شبیه به سطح داخلی صرف دو کفه ایها است باشد به نام شکستگی صدفی نامیده می شود مانند شکستگی سنگ شیشه و کالسدوئن.
رشته ای : ( Fibrous ) در این نوع شکستگی محل شکستگی مانند شکسته شدن چوب است و حالت رشته ای دارد . این نوع شکستگی در تومولیت و آکتینولیت دیده می شود .
مضرس : ( Hackly ) دراین حالت سطح شکستگی حالت داندانه ای و تیز دارد . این شکستگی در اغلب عناصر طبیعی مانند : طلا , مس , پلاتین دیده می شود .
ناهموار : ( Uneven ) در این توع شکستگی سطح ناهموار و زبری ایجاد می شود . این حالت در کانیهای سولفیدی ,آپاتیت و کاسیتریت دیده می شود .

چگالی : (Specific ) جرم یک سانتیمتر مکعب از هر جسم
درجه سختی : سختی عبارت است از مقاومتی که هر کانی در مقابل خراش سایر کانیها و اجسام از خود نشان می دهد .

رنگ : ( Color )

در مطالعه کانیها اولین چیزی که توجه را جلب می کند رنگ آنها است . کانیها دارای رنگهای متنوعی هستند . بعضی از کانیها دارای رنگهای مشخصی هستند و به وسیله رنگشان تشخیص داده می شوند.
ایدیوکروماتیک : ( Idio chromatic ) کانیهای خود رنگ را گویند . رنگ این کانیها به دلیل ترکیب شیمیائی یا ساختمان داخلی آنها است و همواره ثابت است مانند سبز مالاکیت یا رنگ آبی در لازوریت .
آلوکرماتیک : ( Allo chromatic ) کانیهای دگر رنگ را گویند . این نوع رنگ بدلیل وجود ناخالصی در کانی به وجود می آید و با توجه به انواع ناخالصی ؛ تنوع رنگی نیز دیده می شود . مثل کانی کوارتز که به رنگهای متنوعی دیده میشود .
پزوروکرماتیک : (Pesudo chromatic ) کانیهای دارای رنگ کاذب را گویند . این نوع زنگ در اثر انعکاس نور در سطوح مختلف کانیهای شفاف یا نیمه شفاف اینجاد می شود ؛ بدین صورت که شعاعهای نوری پس از برخورد به سطوح کریستالی کانیها در جهات مختلف منعکس می شوند و در نتیجه تداخل آنها رنگهای متفاوتی به چشم می خورد . مثل کانی لابرادوریت . در بعضی از کانیها مانند کالکوپریت تداخلی از چند رنگ به صورت رنگین کمان منعکس می شود .

رنگ خاکه : ( Streak ) کانیهائی که سختی آنها خیلی زیاد نیست در اثر سایش بر روی چینی بدون لعاب مقداری خاکه یا پودر از خود به جای می گذارند که دارای رنگی متفاوت با رنگ خود کانی است که این اثر را رنگ خاکه گویند.

انواع جلا
فلزی : ( Luster ) این نوع جلا در کانیهائی که نور را از خود عبور نمی دهند و تماماُ منعکس می کنند دیده می شود مانند کانهای فلزی مثل : گالن , هماتیت و طلا.

نیمه فلزی : ( Sub metallic ) در این نوع کانیها که نور را از خود عبور نمی دهند مقدار انعکاس نور کمتر از حالت قبلی است مثل : ماگنتیت , پیرولوزیت , کرومیت و . .

شیشه ای : ( Vitreous ) کانیهای مانند شیشه که نور از آنها عبور میکند دارای این نوع جلا هستند مثل : لیمونیت , کوارتز , باریت و . . .

نیمه شیشه ای : (Sub vitreous ) در کانیهائی که مقدار نور عبوری از آنها کمتر از شیشه است دیده می شوند مثل : کلسیت , آلونیت و . . .

صمغی : ( Resinous ) این حات از جلا شبیه صمغ است مثل : بلاند , آپاتیت , ارپیمان , رآلگار و. . .

چرب : ( Greasy ) در این حالت جسم چرب نیست ولی حالت چربی دارد مثل : کوارتز , تالک , اپال و تورمالین نیز تا حدی داری جلای چرب می باشند .

مرواریدی : ( Pearly ) در انی حلت جسم جلائی مانند مروارید دارد مثل : سلستیت , دولومیت و . . .

الماسی : ( Adamantine ) در کانیهائی که شکست نور زیاد دارند این نوع جلا دیده می شود مثل : سروزیت , مالاکیت , اسفالریت و . . .

ابریشمی : ( Silky ) در اثر تجمع رشته های نازک بعضی از کانیهای این نوع جلا به وجود می آید مثل : آزبست , هورنبلند , الکسیت و . . .

شفافیت (Transparency )

شفاف : ( Transparent ) کانی نور را کاملا از خود عبور میدهد و میتوان از پشت آن اشیاء را دید مثل: ورقه نازک ژیپس یا کوارتز.
کدر : کانی نور را از خود عبور نمی دهد مثل مگنتیت , گالن و . . .
نیمه شفاف : ( Translucent ) کانی نور را خود عبور می دهد ولی از پشت آن اشیاء دیده نمی شوند مثل : کوارتز ناخالص , هالیت و . . .
اندک شفاف : ( Sub translucent ) نور از ورقهای نازک کانی عبور می کند مثل : فلوریت , پلاژیوکلاز , . . .
ضربه پذیری : ( Tenacity )
رفتار کانیها در مقابل ضربه های وارده به آنها می باشد که شامل چهار قسمت می باشد:
شکننده : ( Brittle ) که در اثر ضربه خرد می شوند مثل : گوگرد .
چکش خوار : ( Malleable ) که قابلیت چکش خواری را دارا می باشد مثل : کانیهای فلزی چون طلا , مس و . .
برش پذیر : ( Sectile ) که توانایی برش خوردگی را دارا می باشند مثل : ژیپس .
خم پذیر : ( Flexible ) که قابلیت ارتجاء را دارا می باشند مثل : میکا .
ماکل : ( Twinning ) هنگامی که دو یا چند بلور از یک کانی بخصوص ؛ یا دو کانی متفاوت که دارای ساختمان بلور شناسی مشابه باشند چنان که عناصر تقارن ( صفحه تقارن , محور تقارن و غیره ) اضافی ایجاد کنند , ماکل نامید می شود .
انوع ماکل :
تماسی : که به دو قسمت ساده و پلی سسنتتیک ( چند گانه )
تقسیم می شود
تداخلی : که به دو قسمت ساده و صلیبی تقسیم می شود
بو : از روی بوی بعضی از کانیها نیز تا حدی می توان نوع آنها را تعیین کرد مثلا : ارپیمان , گوگرد و به طور کلی کانیایی از این نوع بوی تند گوگرد را می دهند یا کلسیت مرطوب بوی خاصی مثل مورداب را می دهد .
مزه : ( Taste ) مزه کردن کانیها در بسیاری موارد درست نیست و حتی ممکن است خطرناک نیز باشد ولی تا می توان از این طریق نوع کانی را تعیین کرد مثلا : هالیت طعم شوری دارد یا آلونیت (زاج سفید) طعم ترش و گسی را داراست .
خواص رادیواکتیویته : ( Radioactivity ) بعضی از کانیها دارای خواص رادیواکتیویته هستند که از لحاظ انرژی زایی دارای اهمیت زیادی هستند مثل : اورانیت و تورتیت (برسی این خاصیت توسط دستگاه رایواکتیوسنج یا شکارشگر گایگر صورت می گیرد )
خاصیت لومینسانس : ( Luminescence ) هرگونه تابش پرتو نورانی توسط یک کانی تحت تاثیر عموامل محرکه خارجی لومینسانس نامیده می شود . معمولا در ایجاد لومینسانس ناخالصیهائی که به نام فعال کننده نامیده می شوند دخالت دارند مثل : کالومل ( Calomel )
خاصیت فتولومینسانس : ( Photoluminescence ) اگر لومینسانس بر اثر تحریک کانیها با نور مرئی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود به نام فتولومینسانس نامیده می شود مثل : پیروفیلیت ( Pyrophylite )
خاصیت کاتولومینسانس : ( Cathodoluminescence ) اگر عامل محرکه پرتوهای کاتدیک یا پرتوx باشد به نام کاتدولومینسانس خوانده می شود مثل : گیبسیت Gibbsite ) )
خاصیت تریبولومینسانس : (Tribolumivescence ) گاهی پدیده لومینسانس بر اثر ضربه ایجاد می شود که به نام تریبولومینسانس نامیده می شود مثل : کوارتز ( Quartz )
خاصیت الکتولومینسانس : ( Electroluminedcenec ) گاهی اثر جریانات الکتریکی بر لومینسانس موثر است که به آن الکترولومینسانس گفته می شود .
خاصیت کریستالولومینسانس : ( Crysthlloluinescence ) گاهی رشد و تشکیل کانی جدید نیز با تایش نور همراه است و بنام کریستالو لومینسانس خوانده می شود
خاصیت ترمولومینسانس : ( Thermoluminescence ) گاهی در اثر حرارت کانیها خاصیت لومینسانس از خود نشان می دهند که در این صورت پدیده را ترمو لومینسانس گویند مثل : آپاتیت ( Apatite )
خاصیت فلوئورسانس : ( Fluorescence ) اگر تایش پرتو نورانی با حذف عامل محرکه قطع شود پدیده را فلوئورسانس گویند .
خاصیت فسفرسانس : ( Phosphorescence ) اگر پس از قطع عامل محرکه تابش پرتو نورانی برای مدتی ادامه داشته باشد این خاصیت را فسفرسانس گویند .
خاصیت پیروالکتریسیته : ( Pyroelectricity ) کانیهایی که در اثر حرارت دادن و یا سرد کردن دارای بارهای الکتریکی می شوند را گویند . بارهای الکتریکی دو سر این کانیها مخالف همدیگر می باشد همچنین بارهای الکتریک هر قطب بر اثر سرد کردن مخالف با بارهای الکتریکی آن قطب بر اثر حرارت دادن است. از این خاصیت برای تبدیل انرژی حرارتی به انرژی الکتریکی بخصوص بهره برداری از انرژی خورشیدی استفاده می کنند . تورمالین یکی از کانیهایی است که دارای خاصیت پیروالکتریسیته می باشد.
خاصیت پیزوالکتریسته : ( Piezoelectricity ) بعضی از کانیها بر اثر فشارها و یا کششهای مکانیکی در جهات معینی دارای بارهای الکتریکی می شوند که در دو طرف کانی این بارها مخالف یکدیگرند هستند . مثلا کوارتز بر اثر فشار مکانیکی در جهت محور x و یا کشش در جهت محور y دارای بار الکتریکی مخالف در دو سر کانی و در جهت محور c می شود و اگر جهت فشار یا کشش را عوض کنیم بارهای دو سر بلور تغییر می کند .
خواص مغناطیسی : ( Magnetic property ) وجود خاصیت مغناطیسی در بعضی از کانیها باعث جذب شدن آنها توسط آهنربا می شود مثل : مگنتیت , پیریت و آهن . ( در بعضی مواقع به علت کم بودن خواص مغناطیسی برای برسی این خاصیت از دستگاه ماگناتومتر استفاده می شود. )
+ نوشته شده در  یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۸۶ساعت 11:28  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

انواع کانیهای کربناته  




تصویر

اطلاعات اولیه

کربناتها گروهی از کانیها هستند که در آنها ، بنیان 2-CO3 وجود دارد. این بنیان به صورت مثلثی است که اکسیژن در گوشه‌ها و کربن در وسط آن قرار دارد. در ساختار کربناتها ، این مثلثها بوسیله کاتیونها در ارتباط می‌باشند. به علت جانشینی یونها ، سری کامل محلول جامد بین یونهای کلسیم ، منیزیم ، آهن و منگنز وجود دارد.

تعداد محدودی از کربناتها در طبیعت فراوانند، اما اغلب آنها کمیابند. کربناتها در چهار گروه کلسیت ، آراگونیت ، دولومیت و گروه کربناتهای آبدار مس قرار دارند.
http://daneshnameh.roshd.ir/

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۸۶ساعت 11:27  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

کانه آرایی

 

در بيشترموارد ، مواد معدنى پس از استخراج مستقيما قابل استفاده در صنعت نبوده و بايد پر عيار شوند پرعيارسازى همان کانه آرايى مواد معدنى است که با جدا کردن مواد بى ارزش يا باطله از مواد با ارزش صورت مى گيرد و باعث بالا رفتن عيار و در نتيجه کيفيت ماده معدنى مى گردد . امروزه نقش و تاثير عمليات پرعيارسازى مواد معدنى در افزايش ارزش افزوده آنها و روشن نمودن وضعيت ميليونها تن ذخيره معدنى که در حال حاضر بدون استفاده باقى مانده است ، بر هيچکس پوشيده نيست . عمليات کانه آرايى و فرآورى نه تنها موجب بالا بردن ارزش افزوده مواد معدنى مى گردد ، بلکه مى تواند در ايجاد و توسعه صنايع معدنى کارساز باشد . به علاوه به استفاده بهينه از موادمعدنى در حال بهره بردارى نيز کمک مى نمايد . مديريت کانه آرائى و فرآورى سازمان براى نيل به اهداف فوق با بهره گيرى از امکانات خود در دو مقياس آزمايشگاهى و نيمه صنعتى آماده ارائه خدمات به بهره داران معادن براى يافتن روشهاى افزايش عيار و کاربرد مواد معدنى در صنايع کشور مى باشد

 

قديمى ترين گزارشى که در مورد کانه آرائى در سازمان وجود دارد به سال 1340 باز ميگردد که توسط شخصى به نام عيسيويج تهيه شده است .در سال هاى بعد کارشناسان سازمان ملل يعنى دکتر جرج آلتان که دانشيار کالج فنى هاليفاکس کانادا بوده است به ايران آمده وآزمايشگاه کانه آرايى را در سازمان زمين شناسى تاسيس مى کند. وى علاوه بر تاسيس آزمايشگاه وبعد از آن کارخانه نيمه صنعتى به بررسى وتحقيقات کانه آرايى نيز دست مى زند .تاريخ اولين گزارشى که از وى بجاى مانده مربوط به سال 1343 است .وى ظاهرا تا سال 1350 در گروه کانه آرايى سازمان به فعاليت مشغول بوده است. آقاى مهندس آصفى که کارشناسى ارشد خود را از همان کالج هاليفاکس گرفته بوده است تقريبا همزمان با دکتر آلتان تحقيقات کانه آرايى خود را در سازمان شروع کرد واولين گزارشى که از وى  باقى است مربوط به سال 1344 است.شايد استاد وشاگرد همزمان در سازمان مشغول به کار شده باشند .

به فاصله کوتاهى بعد از ايشان يعنى سال 1346 آقايان  خوانخواجه رهجو , وفروزش فعاليت خود را در اين بخش آغاز مى کنند .آقاى آصفى غير از همان سه سال اول (44تا 46 ) ديگر گزارشى ندارد. آخرين گزارش آقاى رهجو نيز به سال 1352 بر مى گردد اما آقايان خوانخواجه وفروزنش به ترتيب تا سال 54 و55 فعال بوده اند.ضمنا آقاى رده ظاهرا در سال 1353 وارد اين بخش از سازمان شده و تا سال 56 فعاليت کرده است .آقاى تارخ نيز کارشناسى بوده که در سال 55 يا56 در اين بخش شروع بکار کرده و تا سال 1362در آنجا باقى مانده است .پس از 1360 , بجز آقاى تارخ کارشناس ديگرى در اين گروه نبوده وتنها افراد ماندگارى که از سال 61 و64 تا کنون در اين بخش مشغول بکار بوده اند عبارتند از آقايان رئيسى واميني.در اين 22 سال بعد از انقلاب اسلامى نيز کارشناسانى در اينجا مشغول به کار شده ولى به دلايل مختلف سازمان را ترک گفته اند.

اهداف ووظايف گروه:

1- تعيين نحوه پرعيار سازى کانيهاى مختلف وتحقيق ومطالعه در خصوص روش هاى جديد به منظور بهبود روش هاى متداول

2-  انجام کليه عمليات مربوط به تغليظ وفر آورى مواد معدنى در مقياس آزمايشگاهى ونيمه صنعتى وتهيه گزارش هاى لازم ونيز بررسى مسائل ومشکلات فنى کارخانجات فر آورى وتغليظ مواد .

3- تغليظ وتهيه محصول پرعيار از مواد معدنى مختلف در آزمايشگاه نيمه صنعتى سازمان بمنظور  طراحى وتعيين نوع ومشخصات واحدهاى تغليظ وفر آورى مواد مورد نياز معادن کشور.

 

توانايى هاى گروه 

نمونه بردارى وانجام آزمايشات کانه آرايى در مقياس آزمايشگاهى, بهينه سازى عوامل موثر در پرعيار سازى , ارائه فلوشيت وانجام آزمايشات نيمه صنعتى

 

ارتباط  با ساير بخش ها وگروهها سازمان وسازمان هاى ديگر

-        وجود ارتباط سيستماتيک با آزمايشگاه XRD,XRF  و تجزيه شيميايى

-        ارتباط با بخش اکتشاف سازمان براى بررسى نمونه هاى اکتشافى که به گروه محول مى شود.

-        ارتباط با گروههاى مهندسى معدن بعضى دانشگاهها براى انجام تحقيقات مورد نظر سازمان بصورت پايان نامه هاى دانشجويى

-         ارتباط با سازمان صنايع ومعادن استانها براى اطلاع از مشکلات کانه آرايى استانها

-        ارتباط با شرکت هاى معدنى بمنظور انجام خدمات مورد نظر آنها

 منبع: www.gsi.ir

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۸۶ساعت 12:56  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

سنگ شناسي آذرين

 
اين سنگهاي پرورده آتش، زماني توده‌اي داغ و مذاب را به نام ماگما تشکيل مي داده‌اند، که سرد شدن تدريجي ماگما، آنها را به سنگ سخت و جامد تبديل کرده است. بنابراين گدازهاي که از دهانه آتشفشان فوران کرده و بر سطح زمين جاري مي‌شود، به سرعت سرد و سخت شده و سنگي آذرين را بوجود مي‌آورد.
  
   انواع سنگهاي آذرين
   با سرد شدن و انجماد ماگما - سنگ مذاب متحرکي است که دماي آن بين 700 تا 1200 درجه سانتيگراد (1300 تا 2200 فارنهايت) ميباشد- سنگهاي آذرين تشکيل ميشوند. اکثر ماگماهاي سطح زمين از نوع مذاب سیليکاتي ميباشند.
   تشکيل شدن سنگهای آذرین یا در سطح زمین صورت می‌گیرد و یا در داخل پوسته زمین ، بنابراین بر حسب اینکه ماگما در کجا منجمد شود دو گروه سنگ آذرین خواهیم داشت.
  
   سنگهای آذرین خروجی:
   سنگهای آذرینی را که از انجماد ماگما در سطح زمین بوجود می‌آید سنگهای آذرین خروجی می‌نامند.
  
   •سنگهای آذرین نفوذی:
   به آن دسته از سنگهای آذرین که از انجماد ماگما در داخل پوسته زمین تشکیل می‌گردد سنگهای آذرین نفوذی گفته می‌شود. سنگهای آذرین نفوذی خود در پوسته زمین به اشکال مختلفی منجمد می‌شوند که شامل موارد زیر می‌باشند.
  
   oلاکولیت‌ها
   oسیل‌ها
   oدایک‌ها
   oلوپولیت‌ها
   oپاتولیت‌ها
   oفاکولیت‌ها
   oاستوک‌ها
  
   طبقه بندي سنگهاي آذرين
   براي طبقه بندي سنگهاي آذرين روشهاي مختلفي وجود دارد. اين روشهاي طي 100 سال گذشته تحول پيدا کرده و کاملتر شده اند. هر طبقه بندي براي اهداف خاصي مورد استفاده دارد و نمايانگر يک روش خاص از مطالعه سنگهاي آذرين ميباشد.
  
   کليه طبقه بنديهاي مورد استفاده براي سنگهاي اذرين بر دو معيار استوار هستند: محتوي کاني شناسي سنگ و بافت (اندازه دانه ها). يک طبقه بندي کامل، طبقه بندي است که هر دو مورد را شامل شود. البته در طبقه بندی سنگهاي آذرين اغلب اوقات هر دو مورد، استفاده ميشوند. به عنوان نمونه گرانيت سنگ دانه درشت با رنگ روشن است. سه طبقه بندي اصلي براي سنگهاي آذرين وجود دارد:
   1.طبقه بندي رنگ/بافت
   2.طبقه بندي مودال که بر اساس ترکيب کاني شناسي و بافت استوار است.
   3.طبقه بندي نورماتيو که بر اساس شيمي سنگ استوار است.
  
   1.طبقه بندي رنگ/بافت: کانيهايي که در بالاي سري واکنشي باون قرار ميگيرند، داراي رنگهاي تيره ميباشند (به عنوان مثال، پيروکسن و آمفيبول) و کانيهايي که در قسمتهاي پايين سري باون قرار گرفته اند داراي رنگهاي روشن هستند (به عنوان مثال، پلاژيوکلاز سديم دار و کوارتز). از لحاظ ترکيب شيميايي ماگما، ماگماهايي که در بالاي سري واکنشي باون قرار ميگيرند مافيک هستند، ماگماهايي که در وسط اين سري قرار ميگيرند از نوع حدواسط ميباشند و ماگماهيي که در بخشهاي پائيني آن قرار ميگيرند از نوع فلسيک ميباشند. ماگماهاي مافيک سنگهاي تيره اي که داراي کانيهاي تيره هستند، مانند بازالت توليد ميکنند، ماگماهاي حدواسط سنگهاي با رنگ حدواسط همچون ديوريت ايجاد ميکنند و ماگماهاي فلسيک سنگهاي روشني همانند گرانيت تشکيل ميدهند. اگر چه طبقه بندي براساس رنگ و بافت به نظر کامل مي آيد اما داراي خطاهاي بسيار زيادي است.
  
   2. طبقه بندي مودال که بر اساس ترکيب شيميايي کاني و بافت استوار است. طبقه بندي مودال سنگهاي آذرين را بر اساس ميزان فراواني نسبي 5 کاني که جز کاني اصلي تشکيل دهنده آنهاميباشد، انجام ميشود. اين کاني هاي عبارت هستند از:
   1. کوارتز
   2. آلکالي فلدسپار ( ارتوکلاز، آلبيت (پلاژيوکلاز سديم دار) يا آنورتيت (پلاژيوکلاز کلسيم دار).
   3. پلاژيکلاز
   4. فلدسپاتوئيدها (کاني هاي فقير از سيليس).
   5. کانيهاي مافيک (مانند پيروکسن و آمفيبول).
  
   طبقه بندي مودال، شامل نام سنگهاست مانند گرانيت، بازالت و ديوريت. اين طبقه بندي در يک دياگرام مثلثي است که بين محدوده هاي مختلف آن مرزهاي مشخص وجود دارد. در مجموع، اسامي که در اين طبقه بندي به کار ميروند، مانند طبقه بندي رنگ/بافت است. البته در طبقه بندي مودال به جاي رنگ، بيشتر به محتواي کاني شناسي توجه ميشود. در مودال از نمودار درصد فراواني کاني ها استفاده ميشود.
   براي شناسايي سنگها در اين طبقه بندي چند کار اساسي بايد صورت گيرد. اولين کار اين است که درصد کوارتز موجود در سنگ تعيين شود. به عنوان مثال اگر سنگ بيش از 20% کوارتز داشته باشد، نمونه در سه گروه آلکالي گرانيت، پلاژيوگرانيت يا گرانوديوريت قرار ميگيرد.
   دومين کار اين است که درصد فلدسپارها را در سنگ تعيين نماييم. سومين مرحله اين است که مخلوط 50/50 از فلدسپارها و مافيکها در سنگ مشخص شود و در نهايت سنگها به 4 گروه وسيع تقسيم ميشوند.
  
   3. طبقه بندي نورماتيو: اين روش طبقه بندي، به آساني دو روش قبلي يعني سيستم رنگ/بافت يا ترکيب شيميايي/بافت نميباشد. در اين طبقه بندي سنگهاي آذرين از نظر مجموعه کانيايي متفاوت هستند، اما از نظر شيميايي تقريباً يکسان ميباشند. مجموعه کانيايي و ترکيب شيميايي نشاندهنده منشا اوليه سنگها است.
   از روش نورماتيو براي بررسي فرآيندهاي تکتونيک صفحه اي نيز استفاده ميشود.
   در روش طبقه بندي نورماتيو سنگهاي آذرين در جايگاههاي (که نمايانگر سنگهايي است که از يک ماگما حاصل شده اند) مشخصي تعريف ميشوند و هر جايگاه داراي شيمي خاص خود ميباشد. 4 جايگاه اصلي تعريف شده است که شامل کوماتئيت، تولئيت، کالک – آلکالن و آلکالن ميباشند. با مشخص شدن يکي از آين جايگاهها ميتوان به راحتي درباره تاريخچه زمين بحث کرد.
  
   1.شيمي
   2.تفريق
   3.تکتونيک
  
   شيمي:
   از نظر شيميايي سه شاخصه شيميايي وجود دارد: ميزان اشباع شدگي از سيليس، غني شدگي از آهن و شاخص آلکالي.
   با استفاده از شاخصه ميزان اشباع شدگي مقدار SiO2 موجود در در ماگما يا سنگ تعيين ميشود. شرايط تحت اشباع از سيليس، شرايطي است که مقدار SiO2 آنقدر کم است که امکان تشکيل کوارتز و کانيهايي مانند فلدسپارها وجود ندارد. در نتيجه کانيهاي فقير از سيليس يعني فلدسپاتوئيدها مانند نفلين و سوداليت تشکيل ميشوند. حالت فوق اشباع از سيليس حالتي است که مقدار SiO2 به حدي است که کوارتز متبلور ميشود. اگر مقدار SiO2 قابل توجه باشد اين امکان وجود دارد که بازالت کوارتزدار تشکيل شود (ترکيبي که معمولاً متعارف نميباشد).
   با استفاده از شاخص آلکالي مقدار کلسيم از قسمتهاي بالاي سري واکنشي باون با توجه به مقدار مجموع سديم و پتاسيم در بخشهاي تحتاني سري واکنشي باون محاسبه ميشود. شاخصهاي آلکالي بالاتر از 1 نشانه مقدار کلسيم بالا است. شاخصهاي کمتر از يک نشانه کلسيم پايين و سديم و پتاسيم بالا است.
   بر اثر تفريق عناصر تيره ماگما از آن جدا شده و مقدار سديم و پتاسيم در ماده مذاب باقيمانده افزايش پيدا ميکند. سريهاي ماگمايي تولئيت، کالک – آلکالن و آلکالن به ترتيب دراي شاخصهاي آلکالي کمتر از يک، يک و بيشتر از يک ميباشند که نشاندهنده روند تفريق ميباشد.
   با افزايش روند تفريق، مقدار آهن کاهش پيدا ميکند. در واقع با اندازه گيري مقدار آهن روند تغييرات کانيهاي فرومنيزين در سري واکنشي باون مشخص ميشود. مقدار آهن در کماتئيتها پايين است زيرا مقدار عناصري مانند منيزيم، نيکل و کرم بسيار بالا ميباشد.
  
   تفريق:
   تحول ماگمايي يا در داخل صفحات و يا در حاشيه آنها رخ ميدهد. زمانيکه تحول ماگمايي در درون صفحات اتفاق مي افتد، به عنوان مثال، در يک سري کالک – آلکالن سنگها از ديوريت به گرانيت يا در سري کماتئيتي سنگها از پريدوتيت به بازالت يا آندزيت تحول پيدا ميکنند.
   اگر تحول ماگمايي در بين صفحات رخ دهد، مانند قوسهاي آتشفشاني ، در اولين مراحل فعاليت ماگمايي، ماگما حالت فوق اشباع از سيليس دارد و شاخص آلکالي آن بيشتر از يک ميباشد، سپس ماگما تحول پيدا ميکند و به يک ماگماي تحت اشباع با شاخص آلکالي کمتر از يک تبديل ميشود. به اين ترتيب ابتدا ماگماي تولئيتي، سپس کالک – آلکالن و بعد آلکالن تشکيل خواهد شد.
   فرآيند تحولي ديگري که رخ ميدهد اين است که يک سنگ تفريق يافته مجدداً دچار تفريق شود. مثلاً يک ماگماي ديوريتي تفريق يافته در يک باتوليت جانشين شده و منجمد ميشود. اگر باتوليت مذکور حرارت ببيند، محصول ثانويه اي که به اين ترتيب تشکيل ميشود تفريق يافته تر و فلسيک تر خواهد بود (گرانيت) و ماده مذاب باقيمانده بيشتر بقاياي مافيک خواهد داشت. ممکن است سنگي از يک سري ماگمايي مجدداً تفريق پيدا کند و با ماده مذاب سري ديگري مخلوط شود.
  
   تکتونيک:
   يکي از مهمترين موارد سريهاي ماگمايي ارتباط آنها با رژيمهاي تکتونيکي مختلف است. اين علم براي شناسايي و شبيه سازي حوادث تکتونيکي قديمي (زماينکه بسیاري از شواهد از بين رفته اند يا در دسترس نميباشند) مفيد است. با آناليز شيمي سنگها، زمين شناسان قادر خواهند بود که فرآيندهاي تشکيل دهنده سنگها را شبيه سازي کنند.
   تفريق در دو رژيم تکتونيکي اوليه اتفاق مي افتد. تفريق ممکن است در مرکز ريفت رخ دهد. سنگهاي اوليه فوق اشباع از سيليس (کماتئيتهاي آرکئن) به سطح زمين را پيدا ميکنند و دچار ذوب تفريقي ميشوند. ماده مذاب تولئيتي است و به سطح زمين ميرسد و بازالتهاي بالشي و دايکهاي ورقه اي پوسته اقيانوسي را تشکيل ميدهد. ماده ذوب نشده برجامانده معمولاً اولترامافيکهاي تحت اشباع از سيليس بوده که در گوشته به صورت 4 لايه افيوليتي باقي ميمانند.
   دومين نوع تفريق در مرزهاي همگرا اتفاق مي افتد. پوسته اقيانوسي تولئيتي از مرکز ريفت دور ميشود تا اينکه عمل فرورانش را انجام دهد. پوسته مذکور طي فرورانش گرم ميشود و به صورت تفريقي ذوب ميشود. معمولاً اولين مواد مذابي که در نزديکي گودال اقيانوسي فوران ميکنند، تولئيتها هستند، با گذشت زمان مواد مذاب به ماگماي کالک – الکالن تحول پيدا ميکنند. ماگماي کالک – آلکالن سازنده قوسهاي آتشفشاني است. در نهايت ماده مذاب تحول يافته آلکالن خواهد بود. ماده مذاب آلکالن از تفريق ثانويه ماده مذاب يا سنگ کالک – آلکالن حاصل شده است. بقاياي تفريق در زون فرورانش اولترامافيکها يا پريدوتيتها هستندو به سمت گوشته پايين ميروند و در گوشته باقي مي مانند.

 

 

فرستاده شده توسط یوسف شجاعی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۸۶ساعت 12:31  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

آشنایی با گسل

 

 

 

آشنایی

·         گسل‌ها عبارت از شکستگی‌هایی هستند که در آنها ، سنگهای طرفین صفر شکستگی ، به موازات این صفحه لغزش پیدا می‌کنند و به کمک همین مشخصه ، می‌توان آنها را از درزه‌ها تشخیص داد. لغزش گسل‌ها در انواع مختلف متفاوت است. از چند میلیمتر تا چندین کیلومتر تغییر می‌کند.

·         در بعضی موارد ، یک گسله به صورت مجزا دیده می‌شود ولی در پاره‌ای حالات ، چندین گسله موازی و نزدیک به هم دیده می‌شوند که به نام منطقه گسله نامیده می‌شوند. گاهی نیز بدون این که یک شکستگی مشخص در سنگها دیده ‌شود، سنگها نسبت به هم تغییر مکان می‌یابند که منطقه بین آنها ، به نام منطقه برش موسوم است.

مشخصه‌های گسله‌ها

مهمترین مشخصه‌های گسله‌ها به شرح زیر است:


·         امتداد گسل :
از آنجا که در بسیاری حالات ، صفحه گسل یک سطح مستوی و یا حداقل در منطقه مورد مطالعه ، به حالت مستوی است، لذا شیب و امتداد صفحه گسل را همانند شیب و امتداد طبقات اندازه گیری می‌نمایند. در حالت کلی ، امتداد گسل ، امتداد یک خط افقی در سطح گسل است، که مقدار آن نسبت به شمال بیان می‌شود.

·         شیب گسل :
زاویه بین سطح افق و سطح گسل را شیب گسل می‌نامند. در این رابط متمم زاویه شیب به نام هید ( Hade از زاویه بین) تعریف می‌شود.

·         زاویه ریک یا پیچ:
این زاویه عبارتست از زاویه بین خطی که اثر حرکت گسل را در روی صفحه آن نشان می‌دهد با خط افقی که در صفحه گسل قرار دارد.

·         زاویه میل :
زاویه بین خط موجود در صفحه گسل با صفحه افقی را زاویه میل نامند.

·         کمر بالا و کمر پایین ( فرا دیواره و فرو دیواره ) :
قطعه روی سطح گسل را کمر بالا و قطعه زیر آن را کمر پایین می‌نامند. این اصطلاحات در مورد گسلهای قائم صادق نیست، چون در این حالت بالا و پایین سطح گسل مفهومی ندارد.

تقسیم‌بندی گسلها

گسلها را بر اساس اصول مختلف طبقه‌بندی می‌کنند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


طبقه‌بندی بر اساس شیب صفحه گسل :


·         گسل پرشیب :
در این نوع گسل شیب صفحه گسل ، بین 30 تا 80 درجه می‌باشد.

·         گسل کم شیب :
در صورتیکه شیب صفحه گسل از 30 درجه کمتر باشد، گسل را کم شیب می‌نامند.

·         گسل عمودی :
اگر شیب صفحه گسل بیشتر از 80 درجه باشد، گسل را عمودی می‌نامند.

 

 

 

 

 

طبقه‌بندی زایشی گسلهاک :


اساس این طبقه‌بندی ، نوع حرکت نسبی در امتداد گسلها است که خود ناشی از نحوه تشکیل و مکانیسم توسعه گسل است. بر همین اساس ، گسلهای زیر در این رده قرار می‌گیرند.


·         گسل‌ نرمال یا عادی :
به این نوع گسل ، گسل مستقیم یا وزنی نیز می‌گویند که در آن کمر بالا نسبت به کمر پایین به طرف پایین حرکت کرده است. این گسل‌ها بر اساس حالت گسل نسبت به چینه‌بندی به انواع زیر تقسیم می‌شوند:

o        گسل مطابق :
در این حالت شیب سطح گسل در جهت شیب طبقات است.

o        گسل نامطابق :
در این حالت شیب سطح گسل در خلاف جهت شیب طبقات است.

·         گسل معکوس :
گسل معکوس ، گسلی است که در آن کمر بالا به طرف بالا حرکت کرده باشد. در حالت کلی شیب گسل بیشتر از 45 درجه است. گسل معکوس به دو حالت زیر دیده می‌شود:

o        راندگی ( سوارشدگی ) :
به گسل معکوسی که شیب آن کمتر از 45 درجه باشد، راندگی گویند. این گسل به نام گسل زیر رانده نیز معروف است.

o        رو راندگی :
گسل رو رانده ، گسل معکوسی است که زاویه شیب آن کمتر از 10 درجه و لغزش کلی آن زیاد باشد.

o        گسل امتداد لغز :
در این گسلها جابجایی کلی ( لغزش کلی ) به موازات امتداد گسل است، یعنی لغزش امتدادی غالب بر لغزش شیبی است.

طبقه‌بندی بر اساس حالت گسل نسبت به چینه‌بندی :


·         گسل چینه‌ای :
در این حالت سطح گسل موازی سطح چینه‌بندی است.

·         گسل مطابق و نامطابق :
بر حسب اینکه شیب گسلها در جهت یا خلاف جهت شیب طبقات باشد، گسل مطابق یا نا مطابق مطرح است.

طبقه‌بندی بر اساس وضعیت گسل نسبت به طبقات اطراف :
وضعیت گسل نسبت به طبقات مجاور اساس این طبقه‌بندی را تشکیل می‌دهد و در آن گسلها به انواع زیر تقسیم می‌شوند:


·         گسل امتدادی :
گسلی است که امتداد آن موازی یا تقریبا موازی امتداد لایه‌بندی است.

·         گسل مورب :
گسلی است که امتداد آن موازی یا تقریبا موازی امتداد لایه‌بندی است.

·         گسل طولی :
در گسل طولی امتداد گسل با امتداد لایه‌بندی هم جهت است.

·         گسل عرضی :
چنانچه امتداد گسل بر امتداد لایه بندی یا ساختهای زمین‌شناسی ناحیه عمود یا تقریبا عمود باشد، گسل را عرضی می‌نامند.

·         گسل شیبی :
در گسل شیبی ، امتداد گسل موازی یا تقریبا موازی جهت شیب لایه‌بندی و یا سیستوزیسته سنگهای اطراف است.

·         گسل چرخشی :
نوعی گسل است که در آن یک یا هر دو قطعه گسل حول یک محور که عمود بر سطح گسل است، دوران نموده است.

 

 

 

 

 

طبقه‌بندی گسلها بر اساس طرح آنها:
در این روش گسلها را بر مبنای وضعیت آنها نسبت به یکدیگر طبقه‌بندی می‌نمایند، این تقسیم‌بندی، شامل انواع زیر می‌شود:


·         گسلهای موازی :
این گسلها دارای شیب و امتداد یکسان یا تقریبا یکسان بوده و با یکدیگر موازیند.

·         گسلهای شعاعی:
این گسلها تقریبا همگی از یک نقطه منشعب می‌شوند. این گسلها معمولا بر روی گنبدها تشکیل می‌شوند.

·         گسل پر مانند :از به هم پیوستن گسلهای فرعی به اصلی، منظره پر یا شاخه مانند ایجاد می‌شود.

·         گسلهای محیطی :
طرح این گسلها به صورت دایره یا قوسی از دایره است.

·         گسلهای پوششی :
به گسلهایی اطلاق می‌شود که حالت پله‌ای دارند و یکدیگر را می‌پوشانند.

نشانه‌های شناسایی گسل‌ها

نشانه‌های شناساسی گسلها را می‌توان به دو گروه نشانه‌های خارجی و نشانه‌های داخلی تقسیم کرد:


نشانه‌های خارجی تشخیص گسل‌ها :
عملکرد گسلها بر روی زمین باعث جابجایی ، قطعه ، تکرار لایه‌ها و یا ساختهای دیگر زمین شناسی می‌شود، نشانه‌هایی که در این گروه جای می‌گیرند، شامل موارد زیر است:


·         خطواره‌ها ( انتظامهای خطی ):
وجود هر نوع شکل خطی طویل و غیر عادی در سطح زمین ، خطواره‌ها نشانه‌ای لازم ولی غیر کافی برای یک گسل‌اند، زیرا خطواره‌ها ممکن است به دلیل وجود درز، دایک، لایه‌بندی یا تورق نیز ایجاد شوند.

·         پرتگاه:
وجود پرتگاههای پر شیب و طویل با سطحی نسبتا صاف.

·         جابجایی :
جابجایی رشته ارتفاعات یا رودخانه‌ها یا دیگر اشکال ژئومورفولوژیکی.

·         قطع شدگی :
قطع و محو شدن ناگهانی ارتفاعات یا برجستگی‌ها.

·         رودهای جوان شده :
بر اثر کج شدن زمین ، جهت جریان در رودها و آبراهه‌ها معکوس شده است.

·         آبگیرهای فرونشینی :
امتداد طی دریاچه‌ها ، برکه‌ها ، چشمه‌ها و رطوبت زمین و تغییرات خطی در پوشش گیاهی.

·         تغییر ناگهانی رخساره‌های رسوبی :
در بعضی موارد ، قرار گرفتن غیر عادی لایه‌ها در کنار هم و یا وجود سنگهایی که از نظر رخساره رسوبی در شرایط یکسانی تشکیل نمی‌شوند، دلیلی بر عملکرد گسل است.

·         فرازمین و فروزمین :
وجد دره‌های ناشی از پایین افتادگی و برجستگی‌های ناشی از بالا زدگی سنگهای واقع در بین چند گسل.

·         کشیدگی طبقات :
به هنگام تشکیل گسل ، به علت اصطکاک سنگها ، طبقات طرفین سطح گسل در جهات مخالف هم کشیده می‌شوند. با استفاده از این کشیدگیها جهات حرکت طرفین گسل را نیز می‌توان تشخیص داد.

·         مرزه خیزی :
امتداد خطی زمین لرزه‌های تاریخی یا ثبت شده.

 

نشانه‌های داخلی تشخیص گسل‌ها :
نشانه‌هایی که مربوط به سطح گسل می‌باشد، در این گروه جای دارند و شامل موارد زیر است:


·         آیینه گسل:
سطوح صیقلی و دارای خش لغزش ( خطوط لغزشی ) که ناشی از عملکرد نیروهای برشی در سنگهای ضعیف‌ترند.

·         گوژ:
مواد پودر شده و عمدتا رسی در طول گسل که از ویژگیهای سنگهای مستحکمترند.

·         برشی شدن :
وجود قطعات زاویه تا نیمه زاویه‌دار یک زمینه ریزتر در امتداد خط گسل برشها مشخصه سنگهای مستحکمترند.

·         هوازدگی و تجزیه :
هوازدگی ، تجزیه ، سیمان شدگی و تغییر رنگ خطی سنگها.

·         سطح ایستابی :
در مواردی ، گوژ رسی ، سدی نقوذناپذیر در جلو آب زیرزمینی ایجاد می‌کند که باعث تفاوت سطح ایستابی در دو سوی گسل می‌شود.

·         میلونیت شیلی :
رگه نازکی به ضخامت چند سانتی‌متر از گوژ در لایه‌ای نامقاوم مثل شیل یا رس گره در بین لایه‌های مستحکتری مثل ماسه سنگ و سنگ آهک قرار گرفته‌اند.

·         سیلیسی شدن و تشکیل کانیها :در بعضی موارد ممکن است در طول شکافهای حاصل از گسل ، محلولهای حاوی کانی عبور و رسوب نمایند

 

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۸۶ساعت 11:51  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

سنگ‌هاي قيمتي، ناشناخته در ايران

 
زيبايي، دوام، مقاوت بالا و درخشندگي ويژگي متمايزي به سنگ‌هاي قيمتي بخشيده است. اين سنگ‌ها امروزه كاربرد متفاوتي دارند. از پروژه‌هاي اتمي و ساخت تجهيزات پزشكي و تلسكوپ‌هاي فضايي تا گالري‌هاي جواهرات جملگي مصرف‌كنندگان سنگ‌هاي قيمتي به شمار مي‌آيند.
  
   اغلب اين سنگ‌ها در صنايع مهم و استراژيک جهان کاربرد دارند. به عنوان مثال بدون وجود برخي از اين سنگ‌هاي قيمتي که به عنوان لنز تلسکوپ‌هاي بسيار قوي استفاده مي‌شوند، ‌عملا امکان هيچ پيشرفتي در علوم فضايي وجود نداشت.
  
   عوامل متعددي در شناخت اين سنگ‌ها وجود دارد. شاخصه‌هايي چون وزن و کواليته به دقت توسط دستگاه‌هاي پيشرفته قابل تعين‌اند. موسسات معتبر جهاني براي ايجاد شناسنامه جواهرات وجود دارند.
   با اين‌ حال وقتي سنگي شناسنامه ندارد گاهي ممکن است به‌جاي بدلش هم فروش برود!
  
  
  
   وضعيت کشور ما به لحاظ تنوع سنگ قيمتي
  
   در ايران انواع عقيق، انواع گارنت مانند:«اواروويت، گراسولا، پيروپ، و ديمانتوئيد»، در کوهي، ترمالين، يشم، جاسپر آندروزيت، اپيدوت، آمينيست، فيروزه صاحب نام ايران وجود دارد.
  
   فيروزه ايراني شهرت بسيار زيادي دارد. همانقدر اشاره کنم که آمريکايي‌ها فيروزه خودشان را در بازار ايران به اسم فيروزه نيشابوري مي فروشند! مصري‌‌‌ها هم وقتي مي‌خواهد درباره فيروزه خود تبليغ کند مي‌گويند مانند فيروزه ايراني است.
  
   تمرکز معادن سنگ قيمتي در استان‌هاي کرمان، خراسان و قم است.
   البته اينكه چرا ذخاير سنگ‌هاي قيمتي در اين استان‌ها متمركز شده مشخص نيست.
  
   در اين استان‌ها فقط پي‌جويي بيشتري انجام شده است. وگرنه ايران را به عنوان بهشت گوهر شناسان مي‌شناسند و از جاي جاي ساختار زمين‌شناسي کشور ما، مي‌توان توقع گوهر داشت.
  
   متاسفانه ما اغلب ماکروسکوپي نگاه مي‌کنيم. مثلا اگر کسي معدن گارانيت پيدا کند و به نتيجه برسد همه مي‌روند سراغ آن در حاليکه اگر دقيق شوند شايد همان نزديک، رگه‌اي سنگ قيمتي باشد که ارزشش از کل آن معدن بيشتر باشد. کما اينکه چنين موردي اتفاق افتاده است. هنگام استخراج به کاني قيمتي برخوردند ولي چون نمي‌شناختند دور انداختند!
  
   چرا كه اغلب آموزشي نديده‌اند. براساس قانون اگر بهره‌بردار در حين استخراج به ماده دوم برخورد، مکلف است به سازمان صنايع و معادن استان گزارش کند. ولي متاسفانه اصلا اين سنگ‌ها شناخته شده نيستند.
  
   همين عامل سبب شده ارزآوري اين صنعت در ايران ناچيز باشد و در موارد معدودي صادرات داشته باشيم. مثلا عقيق ايراني را از کشور خارج مي‌کنند، رنگ مي‌کنند و مي‌فروشند.
  
  
  
   بازار مساعد خاور‌ميانه
  
   تمرکز دادن و کمک کردن به کساني که در اين شاخه‌ها کار مي‌کنند با توجه به مواد معدني سرشار ايران امکان فرآوري و صادرات را فراهم مي كند. مثلا در ايام حج مقدار زيادي تسبيح و عقيق جابجا مي‌شود.
   ما فقط کنار پايتخت (در قم) دو معدن عقيق داريم استفاده از اين منابع همت و برنامه‌ريزي مي‌خواهد سنگ‌هاي قيمتي در ايران با دستگا‌ه‌هاي سنتي و غير پيشرفته، تراش‌ مي‌خورند و وارد بازار مي‌شوند.
  
   در حال حاضر در کشورهاي پيشرفته همه مراحل تراش با دستگاه‌هاي بسيار کوچکي انجام مي‌شود که «پرت» سنگ را به حداقل مي‌رساند.
  
   اين در حالي است كه با ورود اين دستگاه‌ها اتفاقا مي‌توان اشتغال ايجاد کرد. تراش‌کاري آنقدر شاخه‌هاي متنوعي دارد که گسترش آن نه تنها موقعيت‌هاي شغلي را ضايع نمي‌کند بلکه زمينه‌هاي اشتغال‌زايي بيشتر را هم فراهم مي‌كند.
  
   حکاکي،‌ ساخت مجسمه‌هاي کوچک تزئيني، ساخت مصنوعي و آزمايشگاهي، ساخت بدل، رنگ‌آميزي، بورس سنگ‌قيمتي و بهبود سازي يا حذف ناخالصي سنگ هم از ديگر زمينه‌هايي‌ است که مي‌تواند بوجود بيايد يا گسترش پيدا کند. تمام اين شاخه‌ها نياز مبرم به نيروي کار دارد.
  
   مساله قاچاق سنگ‌‌‌هاي تزئيني نشان‌دهنده اين است که بازار داخلي نسبت به مصرف اين محصولات مايل است. اين سنگ‌ها بيشتر از هند، چين و تايلند وارد مي‌شوند.
فرستاده شده توسط یوسف شجاعی
+ نوشته شده در  یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۸۶ساعت 17:25  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

THE MINERAL BETAFITE


THE MINERAL BETAFITE

  • Chemical Formula: (Ca, Na, U)2(Ti, Nb, Ta)2O6(OH, F) , Calcium Sodium Uranium Titanium Niobium Tantalum Oxide Hydroxide Fluoride.
  • Class: Oxides and Hydroxides
  • Group: Pyrochlore
  • Uses: A minor ore of rare earth elements and uranium and as mineral specimens.
  • Specimens
 
 
Betafite is a popular uranium bearing mineral to collect. It is one of the few uranium minerals to form nice well shaped crystals. Betafite crystallizes in the isometric symmetry class and forms large octahedral and dodecahedral crystals that can weigh up to 100 kg. Frequently they are modified by other isometric forms and/or flattened when two opposing faces dominate the crystal. Well formed crystals of betafite are considered classics!

Because betafite has rare earth elements such as thorium in its chemistry, it is one of several so called Rare Earth Oxides. Other rare earth oxides such as fergusonite, euxenite, aeschynite and samarskite have very similar properties to each other but lack betafite's typically well formed isometric crystals.

Betafite is formed in rare earth rich, granite pegmatites, a slow cooling igneous intrusive rock, such as from the site in which it was named; Betafo, Malagasy Republic, Madagascar. It is also found in the contact metamorphic marbles that surround these pegmatites. Although concerning the marbles there is a question as to whether they are actually the product of igneous carbonatites. As is the case at the other most notable locality for betafite; Bancroft, Ontario, Canada. At these and other localities, betafite is associated with several minerals common to these rocks such as quartz, feldspars, columbite, tantalite, zircon, biotite, thorite, allanite, fergusonite and other rare earth minerals.

Betafite is a popular and interesting mineral. Although lacking in color, it makes up for it in the large well formed crystals for which it is known. Remember, this is a radioactive mineral and should be stored away from other minerals that are subject to damage from radioactivity and of course human exposure should be limited !

PHYSICAL CHARACTERISTICS:

  • Color is black with a tint of yellow, brown or green.
  • Luster is earthy to metallic and sometimes vitreous when translucent.
  • Transparency: Crystals are generally opaque but some translucent specimens are known.
  • Crystal System is isometric; 4/m bar 3 2/m
  • Crystal Habits typically include octahedral and dodecahedral crystals that are often modified by other isometric forms and/or flattened when two opposing faces dominate the crystal; also found as granular and massive. Some crystals can be quite large and can weigh up to and slightly over 100 kg.
  • Cleavage is absent.
  • Fracture is conchoidal.
  • Hardness is 4 - 5.5
  • Specific Gravity is approximately 3.7 - 5.0 (heavy for non-metallic, average for metallic minerals). Extreme variation caused by variable composition of component metals.
  • Streak is yellow to brown.
  • Other Characteristics: Slightly radioactive and crystals/specimens are often coated with a yellow or green earthy coating.
  • Associated Minerals include quartz, feldspars, columbite, tantalite, zircon, biotite, thorite, allanite, fergusonite and other rare earth minerals.
  • Notable Occurrences include Betafo (hence the name), Malagasy Republic, Madagascar; Silver Crater Mine, Bancroft, Ontario, Canada and less noteworthy sites in Russia; Spain; Peru; Pakistan; India; China; Norway and Brazil as well as California, Arizona, New Mexico and Colorado, USA.
  • Best Field Indicators are crystal habit, luster, fracture, color, radioactivity, associations, environment and specific gravity.
 
+ نوشته شده در  شنبه هجدهم فروردین ۱۳۸۶ساعت 14:25  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

تصاویری از کوارتز

+ نوشته شده در  پنجشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۸۶ساعت 14:11  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

anapaite

  • Chemistry: Ca2Fe(PO4)2 - 4H2O, Hydrated Calcium Iron Phosphate
  • Class: Phosphates
  • Uses: only as a mineral specimen.
 
Anapaite is rare and beautiful phosphate mineral. Or is it? Some mineral purists would dispute
anapaite's inclusion into the mineral kingdom. The reason is that anapaite has a somewhat organic origin. In true pure mineralogical tradition, a mineral must have inorganic origins (ie. it is not made by a plant or animal). Anapaite is found in some fossil shell remains. But does this mean that the shell or bivalve formed the anapaite or did it just provide the needed calcium or change the environment of crystallization (such as the pH) needed for anapaite to form?

If anapaite is excluded, it will be the mineral kingdom's loss! For anapaite is a truly beautiful mineral. Its lime green color is attractive and is a jewel inside the otherwise uncrystallized remains of an ancient fossil shell. The scene almost reminds you of a virtual green pearl.

The triclinic crystals of anapaite are indistinct and this is very diagnostic, believe it or not! Perhaps it is the way or the environment in which anapaite forms, but the crystals look more like glass shards than like true crystals. Despite the lack of distinct forms, anapaite crystals are very different and would be a nice addition to anyone's collection.

PHYSICAL CHARACTERISTICS:

  • Color is commonly green or white.
  • Luster is vitreous.
  • Transparency crystals are transparent to translucent.
  • Crystal System is triclinic, bar 1
  • Crystal Habits include characteristically indistinct prismatic crystals and aggregates.
  • Hardness is 3.5
  • Specific Gravity is approximately 2.8 (average for translucent minerals)
  • Streak is white.
  • Associated Minerals are limonite and vivianite. Anapaite often forms in fossil clam shells, coal beds (rarely) or phosphatic geodes.
  • Notable Occurrences include Anapa (hence the name), Taman Peninsula, Russia; Kerch Peninsula, Crimea, Ukraine; Bellaver de Cerdena, Spain; Kings County, California, USA and Germany.
  • Best Field Indicators are crystal habit, localities, associations with fossils and phosphatic geodes and color.
 
+ نوشته شده در  چهارشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۸۶ساعت 11:17  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

Iron Aluminum Silicate

 

Almandine is the most common of the garnets and is usually the garnet found in garnet schists  (a type of metamorphic rock composed mostly of mica). Precious transparent crystals are frequently used as gemstones along with its close cousin, Pyrope. Almandine, like other garnets, forms rounded crystals with 12 rhombic or 24 trapezoidal faces or combinations of these and some other forms. This crystal habit is classic for the garnet minerals. Almandine is the iron aluminum garnet. Magnesium can substitute for the iron and become more like pyrope, the magnesium aluminum garnet. Pure almandine and pure pyrope are rare in nature and most specimens are a percentage of the two. The change in density from almandine (4.3) to pyrope (3.6) is the only good test to determine a specimens likely identity.

PHYSICAL CHARACTERISTICS:

  • Color is typically red to brown, sometimes with a tinge of purple and sometimes a deep enough red to appear black.
  • Luster is vitreous.
  • Transparency crystals are transparent to translucent.
  • Crystal System is isometric; 4/m bar 3 2/m
  • Crystal Habits include the typical rhombic dodecahedron. also seen is the 24 sided trapezohedron. Combinations of these forms are common and sometimes the rare faces of the hexoctahedron, a 48 sided crystal habit that rarely is seen by itself, can also combine with these other forms making very attractive, complex and multifaceted crystals. Massive occurrences are also common. Crystals typically embedded and isolated, from other alamadine crystals, in metamorphic rocks.
  • Cleavage is absent.
  • Fracture is conchoidal.
  • Hardness is 6.5 - 7.5
  • Specific Gravity is approximately 4.3 (above average for translucent minerals and the highest density of all garnets)
  • Streak is white.
  • Associated Minerals are micas, staurolite, quartz and feldspars.
  • Other Characteristics: index of refraction is 1.83 and multiplicity of faces give a striated appearance on some crystals.
  • Notable Occurrences include Wrangel Alaska; Germany; Norway and India.
  • Best Field Indicators are crystal habit, color, density and hardness.
+ نوشته شده در  چهارشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۸۶ساعت 11:3  توسط یاسرپوراسمعیل  | 

هیدرولوژی  


دید کلی

هیدرولوژی علمی است که در مورد پیدایش خصوصیات و نحوه توزیع آب در طبیعت بحث می‌کند ولی عملا واژه هیدرولوژی به شاخه‌ای از جغرافیای فیزیکی اطلاق می‌شود که گردش آب در طبیعت را مورد بررسی قرار می‌دهد. انجمن علوم و فنون ایالات متحده تعریف زیر را برای هیدرولوژی برگزیده است:


هیدرولوژی علم مطالعه آب کره زمین است و در مورد پیدایش ، چرخش و توزیع آب در طبیعت خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب ، واکنش‌های آب در محیط و ارتباط آن با موجودات زنده بحث می‌کند بنابراین ملاحظه می‌شود که هیدرولوژی در برگیرنده تمامی داستان آب است.

img/daneshnameh_up/8/8e/amazon.JPG

تاریخچه و تکامل آب شناسی

تا جایی که تاریخ نشان می‌دهد اولین تجارب آب شناسی مربوط به سومریها و مصریها در منطقه خاورمیانه است بطوری که قدمت سد سازی روی رودخانه نیل به 4000 سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد در همین زمان فعالیتهای مشابهی در چین نیز وجود داشته است. از بدو تاریخ تا حدود 1400 سال بعد ازمیلاد مسیح فلاسفه و دانشمندان مختلفی از جمله هومر طالس ، افلاطون ، ارسطو و پلنی در مورد سیکل هیدرولوژی اندیشه‌های گوناگونی ارائه کرده‌اند و کم کم مفاهیم فلسفی هیدرولوژی جای خود را به مشاهدات علمی دادند.

سیر تحولی و رشد

  • شاید بتوان گفت هیدرولوژی جدید از قرن 17 با اندازه گیریهای مختلف آغاز شد در این دوره پرالت ترانست مقدار بارندگی تبخیر و صعود موئینه‌ای را در حوضه آبریز رودخانه سن اندازه گیری کند ماریوت با اندازه گیری سرعت و سطح مقطع جریان دبی رودخانه سن را در پاریس اندازه گیری کرد.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 14:16  توسط امیر تقوی 

زمین گرمایی

پروژه مشكين شهر(سكوي حفاري)

تصویر مربوط به يكي از سكو هاي حفاري مربوط به پروژه. احداث 3 سكوي حفاري هريك به ابعاد 200×100 متر

پروژه مشكين شهر( سايت حفاري A)

1- انجام طراحي و تهيه نقشه هاي ساخت سيكل زمين گرمايي
2- ساخت سيستم
3- نصب و تست سيستمسكو هاي حفاري A, B و C براي استقرار دكل حفاري توسط شركتهاي شابيل، مشكين يورد و سائين احداث گرديد. جهت انجام عمليات حفاري و آزمايش چاهها نياز به ساخت تجهيزات فلزي خاصي ميباشد كه نقشه هاي مربوطه توسط مشاور خارجي تهيه و بوسيله شركت ايراني پارس تكنيك ساخته شد كه درحال حاضر در حفاري و آزمايش چاه اول مورد بهره برداري قرار گرفته است.

پروژه مشكين شهر( پمپ حرارتي)

شرح عمليات
1- انجام طراحي و تهيه نقشه هاي ساخت سيكل زمين گرمايي
2- ساخت سيستم
3- نصب و تست سيستم



+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 13:28  توسط اتابك محرمي  | 

آرفودسونيت  Arfvedsonit

)
آرفودسونيت   (Arfvedsonite)
Na3Fe2+Al[OH|Si4O11]2
سيستم تبلور:مونوكلينيك رده بندي:سيليكات
رخ: كامل - مطابق با سطح /110/ جلا:شيشه اي
شكستگي:نامنظم شفافيت:نيمه كدر- كدر(اپاك)
نوع سختي:ترد خاصيت مغناطيسي:ندارد
اشكال ظاهري ژيزمان
بندرت بلوري - آگرگات رشته اي - شعاعي
كمياب ; آلمان غربي ، نروژ ، گروئنلند ، روسيه ، امريكا و ....
خواص شيميايي تركيب شيميايي
رنگ آن در شعله سبز مي شود - نامحلول در اسيدها
Na2O=10% FeO=30.9% Al2O3=5.48% SiO2=51.68% H2O=1.94% و ادخال هاي(K,Mn,Mg,Ti,Fe(+3
رنگ كاني :خاكستري تيره - سياه - آبي تيره رنگ اثر خط :خاكستري آبي - سياه
تفاوت با كاني هاي مشابه تشابه كاني شناسي پاراژنز
واكنش هاي شيميايي و اشعه X
آكميت
- سوداليت
   - نفلين
   - زيركن
منشا تشكيل :ماگمايي ( سينيت ها) - پگماتيتي شكل بلورها:منشوري - قرصي شكل
كاربرد : محل پيدايش:روسيه
ساير مشخصات وجه تسميه
از نام كاشف سوئدي آن Arfvedson گرفته شده است.
http://ngdir.ir/Mineral/PMineralDetail.asp?PID=864
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:8  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

تعیین سن طبقات روی زمین

زمینشناسان همواره سعی داشتند که سن زمین و سنگهای تشکیلدهنده آن را تعیین نمایند. بعضی فکر
کردند چنانچه بتوان میزان رسوبگذاری سالانه را تعیین نمود، مدت زمانی که برای تشکیل ضخامت معینی از سنگهای رسوبی به طول انجامیده را میتوان مشخص کرد.
 
همچنین با اندازهگیری میزان رسوبات حمل شده به اقیانوسها نیز امر فوق امکانپذیر خواهد بود. با توجه به اینکه مقدار زیادی از سنگهای رسوبی به خصوص آنهایی که در قسمتهای هسته چينخوردگي قرار داشته، دگرگون شده یا به سنگهای آذرین مبدل گشتهاند، لذا تخمین سن سنگها بدین طریق عملی نبوده است.

در اکثر رسوبات مانند شیل که در دریاچهها رسوب میکند، اغلب توالی لایهبندی تابستانی و زمستانی در آن مشخص است و مانند لایه تنه درخت میتوان سالهای رسوبگذاری را شمارش نمود.
 
در مطالعات زمينشناسی تعیین سن نسبی از دیرباز معمول بوده است. امروزه نیز در اکثر مطالعات چينهشناسي  جهت برقرار کردن مقیاس زمانی از این روش استفاده میگردد. در برقراری سن نسبی بین طبقات زمین رعایت سه اصل زیر ضروری است:

 

اصل روی هم قرار دادن طبقات

در حوضههای وسیع وقتی طبقات بطور افقی تشکیل میگردد، هر طبقه یا لایه از طبقه یا لایه زیری خود جوانتر است. گاهی ممکن است طبقات رسوبی در اثر عوامل تکتونیکی شدیدا چین خورده و از حالت اولیه خارج و به حالت برگشته در آید. در این صورت با تشخیص زیر و روی طبقات سن نسبی آنها را تعیین مینمایند.

 

اصل ادامه طبقات

هر طبقه دارای سن زمينشناسی معینی است و مسلما امتداد آن در هر منطقهای که باشد، همان سن را دارد. البته پیدا کردن امتداد طبقات در روی زمین همیشه امکانپذیر نیست، چون ممکن است زیر پوششهای سطحی پنهان شده و یا در اثر عوامل تکتونیکی طبقات قطع شده و قابل تعقیب نباشد. در این حالت از تشابه خواص سنگشناسی طبقات استفاده میگردد.

 

مطالعات چینهشناسی نشان داده که همیشه نمیتوان از تشابه سنگشناسی طبقات هم سن را تعیین نمود. بهعنوان مثال، در انگلستان طی دو دوره خشکیزایی در دوران دیرینهزیستی(Paleozoic) ماسهسنگ قرمز تشکیل شده است.

 

یکی در دوره دونین که ماسهسنگ قرمز قدیمی و دیگری در دوره پرمین که ماسهسنگ قرمز جدید نام دارد. این دو ماسهسنگ از نظر سنگشناسی به هم شبیه ولی دو سن مختلف دارند. بنابراین در مطالعه اصل ادامه طبقات از اصل روی هم قرار گرفتن و تشابه دیرینهشناسی باید استفاده نمود.

 

اصل تشابه دیرینه شناسی

رسوباتی که دارای فسیلهای مشابه هستند، همسن میباشند. در این اصل باید از فسیلهای شاخص کمک بیشتری گرفته شود، زیرا در زمانهای مختلف رسوباتی دیده میشوند که دارای فسیلهای رخسارهای مشابه ، ولی سن متفاوت هستند.

 

برای مثال، رسوبات ریفی دوره ژوزاسیک که در ادوار دیگر زمينشناسی نیز کم و بیش وجود دارد. بنابراین برای مطالعه اصل تشابه دیرینهشناسی طبقات، ابتدا باید به ارزش چینهشناسی فسیلها در دورانهای مختلف زمينشناسی آشنا بود.

 

در مطالعات چینهشناسی رسوباتی که فاقد فسيل است، معمولا از علم رسوبشناسي نیز استفاده میگردد. به عنوان مثال، وجود کانیهای سنگین در یک افق مشخص از رسوبات یک منطقه چنانچه در ناحیه دیگری نیز مشاهده گردد، نشانه همزمانی و یکسان بودن منشا و شرایط تشکیل مشابه این رسوبات است.

 

اصول سهگانهای که ذکر شد، بیشتر در مورد چینهها و طبقات رسوبی بکار برده میشود، ولی در تعیین سن نسبی سنگهای آذرین و دگرگوني روشهای دیگری پیشنهاد شده که به اختصار بدان اشاره میگردد.

 

تعیین سن نسبی زمینهای بدون فسیل:

بطور کلی برای تعیین سن نسبی زمینهای بدون فسیل(سنگهای دگرگون و آذرین) بایستی وضعیت و قرار گرفتن آنها را نسبت به سنگهای رسوبی فسیلدار بررسی و قوانین چینهشناسی را با این سنگها مطابقت داد. بطور کلی هر لایه یا دایک و رگهای که سنگهای دیگری را قطع نماید، از آنها جوانتر است.

 
منبع: دانشنامه رشد
ارسال شده توسط پور اسمعیل
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 10:18  توسط امیر تقوی 

آداميت   (Adamite)

                        
Zn2 [OH | AsO4]
سيستم تبلور:ارترومبيك رده بندي:آرسنيات
رخ: كامل جلا:شيشه اي
شكستگي:ناصاف شفافيت:شفاف
نوع سختي: خاصيت مغناطيسي:
اشكال ظاهري ژيزمان
بلور- اگرگات دانه اي- قشري
تقريباََ كمياب ; آلمان غربي ، يونان ، اطريش ، مكزيك ، شيلي و امريكا
خواص شيميايي تركيب شيميايي
ZnO=56.77% As2O5=40.09% H2O=3.14% با Ca
رنگ كاني :زرد - سبز - بنفش - صورتي رنگ اثر خط :سفيد
تفاوت با كاني هاي مشابه تشابه كاني شناسي پاراژنز
اسكروديت - لگرانتيت
- ليمونيت
   - اسميت زونيت
   - همي مورفيت
منشا تشكيل :ثانوي شكل بلورها:به ندرت منشوري
كاربرد : محل پيدايش:مكزيك
ساير مشخصات وجه تسميه
داراي شكستگي ناصاف است.
از نام يك كاني شناس فرانسوي G.L.Adam گرفته شده است.
                         

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 10:18  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

سنگ هاي رسوبي

سنگهايي هستند كه منشا خارجي دارند و در نتيجه حمل و نقل و ته نشين شدن ذرات سنگهاي قبلي يا رسوب مواد محلول در محيطهاي مختلف ( سطح زمين ، رودخانه ، درياچه ، دريا و يخچال ) و بالاخره از سيمان شدن و به هم چسبيدن ذرات سنگهاي مختلف و برجا تشكيل شده اند .
4-2-1- سنگ آهك :

سنگ هاي آهكي هميشه لايه لايه اند ، اما ضخامت لايه ها در كانسارهاي مختلف و حتي در نقاط مختلف يك كانسار متفاوت است . قسمتهايي كه داراي توده بزرگتري هستند ، طبيعتا براي استخراج و تهيه سنگ در آبهاي سطحي قابل انحلال مي باشند ، لذا حاشيه اين درزه ها كم و بيش هوازده مي شود .

خواص سنگ آهك :
سنگ آهك ها داراي بافت متغيري بوده ولي اكثر آنها ريزدانه اند . آنهايي كه درشت دانه هستند متشكل از بلورهاي درشت يا قطعات فسيل اند . انواع ريزدانه قابليت پرداخت بهتري دارند و پايداري آنها در برابر هوازدگي بهتر است .
سنگ هاي آهكي و دولوميتهاي متراكم و همين طور آنهايي كه فاقد ناخالصي اند داراي دوام خوبي هستند ولي دوام آنها از گرانيتها و ماسه سنگهاي متراكم كمتر است . سنگ آهك در ابتدا با فرآيند حل شدن هوازده مي شود . تاثير باران يا آب هاي سطحي ممكن است كند و تدريجي باشد ، اما احتمالا به شكل كاملا غير يكنواخت رخ مي دهد .
فرستاده شده توسط پوراسمعیل

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 10:9  توسط امیر تقوی  | 

سنگ هاي رسوبي

 
سنگهايي هستند كه منشا خارجي دارند و در نتيجه حمل و نقل و ته نشين شدن ذرات سنگهاي قبلي يا رسوب مواد محلول در محيطهاي مختلف ( سطح زمين ، رودخانه ، درياچه ، دريا و يخچال ) و بالاخره از سيمان شدن و به هم چسبيدن ذرات سنگهاي مختلف و برجا تشكيل شده اند .
4-2-1- سنگ آهك :

سنگ هاي آهكي هميشه لايه لايه اند ، اما ضخامت لايه ها در كانسارهاي مختلف و حتي در نقاط مختلف يك كانسار متفاوت است . قسمتهايي كه داراي توده بزرگتري هستند ، طبيعتا براي استخراج و تهيه سنگ در آبهاي سطحي قابل انحلال مي باشند ، لذا حاشيه اين درزه ها كم و بيش هوازده مي شود .

خواص سنگ آهك :
سنگ آهك ها داراي بافت متغيري بوده ولي اكثر آنها ريزدانه اند . آنهايي كه درشت دانه هستند متشكل از بلورهاي درشت يا قطعات فسيل اند . انواع ريزدانه قابليت پرداخت بهتري دارند و پايداري آنها در برابر هوازدگي بهتر است .
سنگ هاي آهكي و دولوميتهاي متراكم و همين طور آنهايي كه فاقد ناخالصي اند داراي دوام خوبي هستند ولي دوام آنها از گرانيتها و ماسه سنگهاي متراكم كمتر است . سنگ آهك در ابتدا با فرآيند حل شدن هوازده مي شود . تاثير باران يا آب هاي سطحي ممكن است كند و تدريجي باشد ، اما احتمالا به شكل كاملا غير يكنواخت رخ مي دهد .
اگر بخشي از سنگ سيليسي شده باشد ، اين قسمتها در برابر فرآيند انحلال بيش از بخشهاي كربناتي مجاور مقاومت مي كنند و ظاهر سنگ به صورت غيريكنواخت و آبله رو در مي آيد . دولوميتها معمولا به اين سادگي هوازده نمي شوند . برخي از دانه هاي درشت ممكن است تجزيه و دانه ها جدا شوند . برخي از كانيهاي مضر باعث آسيب ديدن سنگ و كاهش ارزش آن مي شوند كه در بخشهاي قبلي توضيح داده شد .


طبقه بندي :
+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:27  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

کاربرد کانی ها در زندگی روزمره



ميکا

ميکا ، نوعی کانی است که از آن به طور گسترده در سايه ی چشم ، پودرهای آرايشی، روژلب و براق کننده ی ناخن استفاده می شود تا به آنها درخشندگی و جلای مرواريد گونه بدهد.

ميکا در مقابل اشعه ی ماورا بنفش، نور، گرما ، هوا و مواد شيميايی مقاوم است و موجب چسبيده شدن مواد آرايشی به پوست می شود که در اين خاصيت مثل تالک عمل ميکند.

همچنين مانند تالک خاصيت لغزندگی داردو می تواندبه جای تالک در مواد آرايشی کاربرد داشته باشد. هنگامی که با لايه ای از اکسيد آهن پوشش داده شود ورقه های فلسی شکل آن مثل طلا می درخشد.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:23  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

طلا:

 
    
 
 
طلا در طبقه بندي عناصر طبيعي در گروه مس قرار مي گيرد. در سيستم كوبيك متبلور مي شود و بلورهاي آن به شكل اكتائدر و بندرت دودكائدر، هگزائدر و تراپزوئدر با آرايش شبكه اي مكعب با سطوح مركز دار مي باشند، ولي طلا اغلب به صورت رشته اي و شاخه شاخه از شكل افتاده است. بلورهاي مكعبي طلا نادرند. طلا كه فلز نجيبي است (سختي 5/2 تا 3 بر اساس مقياس موس) مي تواند در اثر آلياژ شدن با مس و ديگر فلزات سخت گردد. بيشتر طلاها مقداري نقره دارند. طلاي خالص چگالي بالايي دارد و وزن مخصوصش 3/19 است كه وقتي نقره همراه آن بيشتر باشد به 6/15 نزول مي كند.طلا داراي سطح شكست تيز، كدر، با جلاي فلزي به رنگ زرد و با رنگ خاكه زرد بوده و بسيار چكش خوار و مفتول شدني است.طلا به واسطه خاصيت چكش خواري و وزن مخصوص زياد از پيريت، كالكو پيريت و ميكاهاي تجزيه شده زرد رنگ مشخص مي شود. طلا معمولا به صورت دانه هاي پراكنده در رگه هاي كوارتزي با پيريت و ديگر سولفورها، يا به صورت دانه هاي گرد يا گاه تكه هاي غلنبه در رسوبات رودخانه اي يافت مي شود. سنگهاي معدني غير از خود طلا شامل سلنورهاي طلا و تلورهاي طلا مي باشد

http://i8.tinypic.com/25oxcgi.jpg
طلاي کوبيک با سطوح اکتاهدري
http://i8.tinypic.com/25oxdsj.jpg
طلاي خالص همراه کمي سيليس

كاني هاي اصلي طلا: 1
 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:20  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

خواص عمومی کانی‌ها


سختی
سختی را می‌توان به صورت مقاومت کانی در برابر خراشیده شدن تعریف کرد. در کانی شناسی ، سختی یک جسم را با جسم دیگر می‌سنجند. طبق تعریف اگر جسمی ، جسم دیگر را مخطط کند از آن سخت تر است. برای سنجش سختی کانی‌های مختلف 10 کانی را به عنوان مبنای سختی انتخاب کرده‌اند و سختی سایر کانی‌ها را نسبت به آنها می‌سنجند. این مقیاس به نام مقیاس موس معروف است.

1 تالک - 2ژیپس - 3کلسیت - 4فلوئورین - 5 آپاتیت - 6 ارتوز - 7 کوارتز - 8 توپاز - 9 کرندوم 10- الماس



ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:17  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

روش مطالعه کانیها



حالت فیزیکی :

انواع رخ (Cleavage )

کامل (Prefect cleavage ) :درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است . مانند میکا و ژیپس .



خوب:Good cleavage) ) هرگها کانی در امتداد سطوح معینی بشکند و سطوح صاف ایجاد کند در آن صورت می گویند که دارای رخ خوب است , در این کانیها همواره کانی در جهات سطوح رخ می شکند و سطوح شکست ناهموار ندارد . مانند کلسیت , نمک طعام , گالن .



مشخص : (Distinct cleavage) کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها , آمفیبولها .



ناقص : (Imperfect cleavage ) دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد می شود . مانند بریل , آپاتیت .



انواع شکستگی (Fracture )


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:12  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

در باره غار

غار خائوبین در استان راتچابوری تایلند

غارهای طبیعی در اثر عوامل مختلفی چون نفوذ آب در طبقات آهکی، وقوع زمین لرزه یا چین خوردگی زمین، اثر آبشارها و امواج دریا، وجود آتشفشان یا گدازه‌های حاصل از آن و انواع غارهای بادی و یخی به وجود می‌‌آید.
غارهای طبیعی بیشتر در اثر نفوذ آب در طبقات آهکی به وجود می‌‌آیند و به فراوانی در دنیا یافت می‌‌شوند. تعداد اندکی از آن‌ها در سنگ‌های گرانیتی، آتشفشانی و یا سنگ‌های شنی وجود دارند.
بنابراین اکثر غارهای طبیعی از سنگ‌های آهکی تشکیل شده که ارتباطی مستقیم با تشکیلات سنگ‌های رسوبی دارند. خاستگاه این سنگ‌ها در اصل شیمیایی یا زیست-شیمیایی است و تشکیل دهنده عمده آنها کربنات کلسیم Caco3 می‌‌باشد.
مهم‌ترین خاصیت سنگ‌های آهکی انحلال آنها در آبهای محتوی دی اکسید کربن CO2 است. این گاز ترکیبی از دو عنصر کربن و اکسیژن است که به فراوانی و به صورت گسترده در سطح زمین وجود دارد و همواره در واکنش‌های زیست‌شناختی شرکت می‌‌کند. (عناصری چون اکسیژن، نیتروژن، هیدروژن و کربن در تمامی موجودات زنده وجود دارد و موجودات برای حفظ انرژی خود با مصرف ترکیب عناصر کربن دار به حیات خود ادامه می‌‌دهند).
دی اکسید کربن گازی است که در هوا وجود دارد، این گاز در جایی که سنگ‌های آهکی در داخل غار تشکیل شده اند، از غلظت بیشتری برخوردار است. دی اکسید کربن بیش از همه در فضا از بین می‌‌رود و از بدو پیدایش در روی زمین مقدار این گاز به تدریج رو به افزایش بوده است.
محلول دی اکسید کربن در آب اسیدکربنیک (H2CO3) تولید می‌‌کند. کلسیم محلول در آبها یا ترکیب این اسید کربنات کلسیم به وجود می‌‌آورد که در آب قابل حل بوده و طبقات سنگ‌های آهکی را تشکیل می‌‌دهد. سنگ‌های آهکی احتمالاً از دوره پرکامبرین (2000 تا 3500 میلیون سال قبل) وجود داشته اند. هم‌زمان با تشکیل سنگ‌های جدید آهکی، سنگ‌های قدیمی در اثر فعل و انفعالات هوای روی زمین و اسید کربنیک ناپدید می‌‌شوند. CaCO3 + CO2 + H2O-------Ca (H2 CO3) 2
البته این فعل و انفعالات ساده نیست و قابل تغییر نیز نیست و نهایتا موازنه‌های شیمیایی که همیشه در آب وجود دارد، انجام می‌‌گیرد. برقراری موازنه در اثر شرایط خاص به صورت فعل و انفعالاتی از چپ به راست یا از راست به چپ انجام می‌‌گیرد.
زمانی که فعل و انفعال این فومول از چپ به راست انجام گیرد، در حقیقت آبهای جاری از طریق زمین‌هایی که دارای پوشش گیاهی هستند، از گاز CO2 غنی شده و به لایه‌های تحتانی سنگ‌های آهکی نفوذ می‌کنند و مقدار مساوی از کربنات کلسیم به محلول بی کربنات کلسیم تبدیل می‌‌شود. حال اگر این محلول به داخل غاری جاری شود یا در لایه‌های سنگ‌های آهکی نفوذ کند با فضایی که دارای دی اکسید کربن کمتری است، مواجه می‌‌شود.
قسمتی از محلول دی اکسید کربن به فضایی که تحت تأثیر ته نشینی کربنات کلسیم است باز می‌‌گردد، در این حالت فعل و انفعال فرمول از راست به چپ انجام می‌‌گیرد. در این صورت آب مدت بیشتری نمی‌تواند تمامی کربنات کلسیم را که به شکل رسوب باقی مانده است، حل نماید، ازاینرو ته‌نشین نازکی از آهک در سقف یا دیواره غار یا به صورت آهک بلورین آویخته از سقف باقی می‌‌ماند

غاری در آلابامای شمالی، آمریکا

وقتی که این تشکیلات آهکی که به طور عمودی از سقف به پائین آویزان باشند، آنها را چکنده می‌‌نامند.
ته نشین‌های آهکی به وجود آمده از چکه‌های آب از سقف به سمت پائین در کف غار رو به بالا می‌‌روند که چکیده نامیده می‌‌شوند.
شکل رشد پیدا کرده آنها یکسان است اما در انتها ضخیم تر و همگی در مقابل جریان هوا یا آب مقاوم هستند. تزئینات آهکی در ایران به نام‌های پرده ای، سوزنی، جرقه ای، گل کلمی، فندقی، اسفنجی و نقل بادامی وعروف است.
این دو تشکیلات در طول هزاران سال گسترش پیدا می‌کنند و رشد آنها گاهی فقط به چند سانتی متر در یک قرن محدود می‌شود که به نظر عده‌ای از زمین شناسان رشد آنها در هر قرن 5/2 سانتی متر مکعب است. گاهی این دو تشکیلات در طول سده‌های پیاپی بهم رسیده و تشکیل ستونی را می‌‌دهند که از سقف به زمین می‌‌رسد و این ستون‌ها گاهی به دیواره غار می‌‌چسبد که به آنها جرز (Piliers) می‌‌گویند.
آبی که در امتداد طول سقف غار جریان می‌‌یابد، بتدریج سقف غار را از کربنات کلسیم می‌‌پوشاند که روانه نامیده می‌‌شود.
 
 
 تعیین طول عمر یک غار  (در ادامه مطلب)
 
فرستاده شده توسط مرتضی گرگانی
منبع:http://www.ngdir.ir/

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۵ساعت 9:47  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

کانی شناسی

آپاتيت   (Apatite)

Ca5[(F,OH)|(PO4)3]
سيستم تبلور:هگزاگونال رده بندي:فسفات
رخ: ناقص- مطابق با سطح /0001/,/1010/ جلا:شيشه اي - چرب
شكستگي:صدفي - نامنظم شفافيت:شفاف - نيمه شفاف
نوع سختي:ترد خاصيت مغناطيسي:ندارد
اشكال ظاهري ژيزمان
بلوري - آگرگات دانه اي - توده اي - نيمه شكل دار - اووليتي
فراوان ; آلمان غربي و شرقي ، چك و اسلواكي ، پرتغال ، نروژ ، سوئيس ، مكزيك ، سوئد ، URSS و افريقاي جنوبي
خواص شيميايي تركيب شيميايي
محلول در اسيدها
پيچيده - ادخال فراوان با Cl (كلروآپاتيت) - S (آلستاريت) و Mn (منگالديت)
رنگ كاني :سفيد - زرد متمايل به سبز - سبز - سبزآبي - بنفش - قرمز - قهوه اي قرمز رنگ اثر خط :سفيد
تفاوت با كاني هاي مشابه تشابه كاني شناسي پاراژنز
سختي - چگالي - محلول در اسيدها
نفلين - كوارتز - بريل
- فلوئوريت
   - آرسنوپريت
   - كاسيتريت
   - توپاز و غيره
منشا تشكيل :ماگمايي - پگماتيتي - پنوماتوليتي - هيدروترمال - رسوبي شكل بلورها:منشورهاي طويل - قرصي شكل
كاربرد : محل پيدايش:كانادا
ساير مشخصات وجه تسميه
لومينسانس آبي سبز - نارنجي - قرمز تا آبي تيره نشان مي دهد. در تهيه انرژي هاي مصنوعي - غير صنعتي نيز كاربرد فراوان دارد.
از واژه يوناني apatan يعني گول زدن گرفته شده است

 

 

             

فرستاده شده توسط : یوسف شجاعی

WWW.NGDIR.COM 
+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم اسفند ۱۳۸۵ساعت 13:47  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

معرفی کانی ها

اوكنيت   (Okenite)
Ca(1,5) [Si3O6(OH)3].(1,5)H2O
سيستم تبلور:تري كلينيك رده بندي:سيليكات
رخ: خوب جلا:صدفي
شكستگي:صدفي شفافيت:شفاف - نيمه شفاف
نوع سختي: خاصيت مغناطيسي:ندارد
اشكال ظاهري ژيزمان
آگرگات توده اي - رشته اي
كمياب ; آلمان غربي ، گروئنلند ، ايسلند ، هند ، ايرلند شمالي و ....
خواص شيميايي تركيب شيميايي
محلول در HCl - درحرارت شعله به سختي ذوب مي شود.
CaO=26.42% SiO2=56.6% H2O=16.98%
رنگ كاني :سفيد - متمايل به زرد - متمايل به آبي رنگ اثر خط :سفيد
تفاوت با كاني هاي مشابه تشابه كاني شناسي پاراژنز
- زئوليت ها
   - آپوفيليت ها
   - كالسدوني و غيره
منشا تشكيل :هيدروترمال - بعد از آتشفشاني شكل بلورها: تيغه چاقويي
ساير مشخصات وجه تسميه
از نام طبيعي دان آلماني L.Oken اخذ شده است.
+ نوشته شده در  شنبه پنجم اسفند ۱۳۸۵ساعت 14:37  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

خواص درمانی گوهرها؟؟

 

مطالبی را که در این قسمت میآوریم صرفا جهت آشنایی  شما با موضوعی است که امروزه توجه افراد  زیادی را به خود معطوف کرده است ما هم همین مطالب را صرف نظر از هر گونه قضاوتی  در این بخش میآوریم . تحقیقات خود را در این زمینه تکمیل ودر اختیار شما قرار میدهیم . ولی این را مد نظر داشته باشید که تا نباشد چیزکی ...... (برداشته شده از معدنچی)

 

نام كاني

تاثير رواني

درمان جسمي

روش شارژ

آمتيست

تمركز حواس ، تقويت قواي روحي ، رفع بيخوابي ، كابوسها و اضطرابها

سنگ شفا بخش ميگرن ، فشارهاي عصبي ، تنظيم غدد و هورمون ها، سنگ درمان بيماري هاي روحي

 

شستشو در آب روان ، دو ساعت شارژ در نور خورشيد

اكومارين

افزايش هوش و قدرت بيان

تقويت قلب ، انفاركتوس ،‌بيماريهاي تنفسي ، رفع ناراحتي هاي گردن

هر چهار روز در آب روان / دو ساعت نور خورشيد

اوپال (عقيق سليماني)

افزايش نيروهاي مثبت و صفتهاي خوب ايجاد شادي ، روشنايي و شم قوي ، رفع نگراني و افسردگي وسستي

ناراحتي هاي گوارشی معده و روده ، گاستريت سرطان خون ، كم خوني ، تقويت قلب و جريان خون

در اب روان /نور خورشيد

انيكس (عقيق سياه)

نيرودهي و تقويت و حمايت در برابر نيروهاي منفي و اندوه و تاثرات روحي

تقويت پوست و مو، ناراحتيهاي شنوايي . تقويت قلب و جريان خون بهبود پس از عمل جراحي

شستشو يك بار در هفته . قرار دادن در خاك گلدان در هر ماه

اون تورين (دلربا)

آرامش و بردباري ، خونسردي و سلامتي

رفع ناراحتيهاي قلبي و پوستي و تقويت سيستم عصبي

ماهي دو بار // آب و خورشيد

چشم ببر

ايجاد گرما و تحرك ، افكار مثبت و تمركز ، رفع آسم و تقويت افراد ضعيف

تقويت استخوانها و مفاصل كبد ، گرما بخش

دو تا سه بار در ماه //آب و خورشيد

عقيق

دفع انرژي هاي منفي و رفع انسداد هاي روحي ، افزايش تمركز و قواي مغزي . تقوينت رشد جسمي و مغزي كودكان

تقويت كليه و كبد ، مغز و قلب و دستگاه گوارش،دفع سر دردو گرفتاريها ي عضلاني و خستگي چشمها ، مناسب دوران بارداري

آب و خورشيد

موس آگات (عقيق خزه ـ كلسدوئن)

اعتماد به نفس ، ارامش و قدرت ايمني

ايجاد تعادل در ميزان قند خون ديابت ، بيماريهاي كليه ، طحال ، لنف ، تقويت قلب و جريان خون

يكبار در هفته // آب و خورشيد

فيروزه

جذب نيروهاي مثبت ، شادي آور ، حامي اعتماد به نفس و استقامت ، دفع امواج منفي

قدرت شفا بخشي بيكران در انواع بيماريهاي ويروسي و باكتريايي ؛ چشم سوءتغذيه و مسموميتهاي خوني

قرار دادن در نمك خشك خاك خشك و دور از افتاب

در كوهي

دفع نيروهاي منفي و انسدادهاي عاطفي ؛ ايجاد تعادل و خوشرويي

تقئيت قلب و غدد لنفاويو چشم ، كمر درد و سردرد هاي مزمن

شستشو در آب و نور خورشيد

كوارتز صورتي

از بين بردن نگرانيها و رنجشها ؛ ايجاد محبت و ملايمت و نفوذ پذيري كلامي

تقويت پاراسمپاتيك ، قلب و مجاري خون و ترميم زخمها

شستشو در آب و نور خورشيد

مرواريد

از بين بردن اضطراب و نگراني و ايجاد ابتكار و الهام بخشي

تقويت غدد ، اعصاب ، و عضلات ، رفع كمبود كلسيم

يك بار در ماه در نمك خالص

حديد

تقويت اراده و شجاعت و قدرت تصميم گيري و فعاليت

باز سازي و گردش خون ، خواب راحت و عميق

نمك خشك دريا

يشم

ايجاد شادي ، نظم و تعادل و عشق

تقويت گردش خون ، سيستم عصبي و سيستم ايمني بدن

شستشو در آب در هر ماه

لاجورد

سنگ عشق و دوستي ، افزايش آگاهي و رفع بن بستهاي احساسي آرامش بخش

رفع دردهاي عصبي ؛ گزش حشرات ، فشار خون و غدد لنفاوي

يك بار در هفته در نمك خشك دريا

اليوين ، پريدوت

ايجاد روشن بيني و بصيرت و رفع نگراني و ناراحتي

گردش خون وقلب ،اگزما و حساسيت پوستي ، تقويت استخوانها و بافتها

شستشو در آب در هفته و قرار دادن در زير خاك

كهربا

سيستم وجودي را پاك و تصفيه مي گرداند

كمك به كار كبد ، غدد مترشحه داخلي و رفع التهابات مفاصل و رماتيسم و كمر درد و آسم  و عفونتها ، رفع بيماريهاي دهان و دندان

شستشو در آب جاري شارژ با نور خورشيد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه پنجم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:55  توسط محمد سجاد جوادی نسب  | 

گوهرشناسی

 

 

 

مقدمه

شناخت گوهرها و روش استحصال، پي جويي و استخراج آنهابه علت ارزش و زيبايي و كميابي و خصوصيات ارزشمند ديگر، از دير باز مورد توجه انسان بوده است. كشور عزيز ما نيز در گذشته از اين امر مستثني نبوده و مطالعات باستان شناسي و معدنكاري قديم و همچنين كتابهاي ارزشمندي كه از دانشمنداني چون ابوعلي سينا، زكرياي رازي و.... به جا مانده، همه حاكي از اهميتي است كه پيشينيان ما براي اين علم قائل بوده اند.

امروزه اقتصاد و تجارت جهاني تا حد زيادي به اين علم وابسته است؛       

       ( برداشته شده از وبلاگ معدنچی)

+ نوشته شده در  شنبه پنجم اسفند ۱۳۸۵ساعت 11:46  توسط محمد سجاد جوادی نسب  |